Lund - لوند
The entry is a dictionary list for the word Lund - لوند
لوند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ وَ ] (ص، اِ) غرشمال . روسبی.
(اوبهی). فاحشه. زن بدکار. قری. توشمال.
شوخ. جماش. شنگ. اطواری. لولی. هرزه.
هرجائی. زن فاحشه. (برهان). زن که با
مطربان دستیاری کردی :
مطرب بزم تو باد آنکه کند از فلک
زهره نشاط ...
(اوبهی). فاحشه. زن بدکار. قری. توشمال.
شوخ. جماش. شنگ. اطواری. لولی. هرزه.
هرجائی. زن فاحشه. (برهان). زن که با
مطربان دستیاری کردی :
مطرب بزم تو باد آنکه کند از فلک
زهره نشاط ...