İsrâfîl - اسرافیل
The entry is a dictionary list for the word İsrâfîl - اسرافیل
اسرافیل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) اسرافین. فرشتهٔ صور.
(السامی). فریشتهٔ صور. ملک بعث. صاحب
صور. خداوند صور. (زمخشری) (مهذب
الاسماء). یکی از فرشتگان مقرب مأمور
دمیدن روح به اجسام و نفخ صور در روز
رستاخیز، او قبل از همهٔ فرشتگان به آدم
سجده ...
(السامی). فریشتهٔ صور. ملک بعث. صاحب
صور. خداوند صور. (زمخشری) (مهذب
الاسماء). یکی از فرشتگان مقرب مأمور
دمیدن روح به اجسام و نفخ صور در روز
رستاخیز، او قبل از همهٔ فرشتگان به آدم
سجده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) جامی در نفحات الانس
آرد: حضرت اسرافیل از قدیمان است و
شیخ الاسلام گفته که وی از پیران ذوالنون
مصری است. از مغرب بوده و بمصر رسیده
بود. وی را سخنان بسیار است در زهد و
توکل ...
آرد: حضرت اسرافیل از قدیمان است و
شیخ الاسلام گفته که وی از پیران ذوالنون
مصری است. از مغرب بوده و بمصر رسیده
بود. وی را سخنان بسیار است در زهد و
توکل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اِ ) [ ع . ] ( اِ.) فرشتة صور، فرشته مأمور دمیدن صور و برانگیختن مردگان در روز
ر ستاخیز.
ر ستاخیز.