Devân - دوان
The entry is a dictionary list for the word Devân - دوان
دوان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (نف، ق) صفت حالیه از دو
(دویدن). در حال دویدن. (یادداشت مؤلف).
دونده. (لغت محلی شوشتر) (شرفنامهٔ منیری)
(از انجمن آرا) (از برهان):
اخترانند آسمانشان جایگاه
هفت تابنده دوان در دو و داه.رودکی.
به خواری ببردش پیاده کشان
دوان و پر ...
(دویدن). در حال دویدن. (یادداشت مؤلف).
دونده. (لغت محلی شوشتر) (شرفنامهٔ منیری)
(از انجمن آرا) (از برهان):
اخترانند آسمانشان جایگاه
هفت تابنده دوان در دو و داه.رودکی.
به خواری ببردش پیاده کشان
دوان و پر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَوْ وا ] (اِخ) نام دهی است از
مضافات کازرون که موطن علامه و فاضل
دوانی (ملا جلال) بود. (از انجمن آرا)
(آنندراج) (لغت محلی شوشتر). دیهی است
نزدیک کازرون. (شرفنامهٔ منیری). موضعی
است به بلاد فارس. (منتهی الارب). دهی ...
مضافات کازرون که موطن علامه و فاضل
دوانی (ملا جلال) بود. (از انجمن آرا)
(آنندراج) (لغت محلی شوشتر). دیهی است
نزدیک کازرون. (شرفنامهٔ منیری). موضعی
است به بلاد فارس. (منتهی الارب). دهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَوْ وا ] (اِخ) بیابان بزرگی است در
ناحیهٔ حضرموت که از کوههای یمن آغاز
می شود و نخست به سوی شرق و سپس به
طرف جنوب شرقی تا ساحل اقیانوس هند
امتداد می یابد و به نامهای «وادی منوا» و
«وادی ...
ناحیهٔ حضرموت که از کوههای یمن آغاز
می شود و نخست به سوی شرق و سپس به
طرف جنوب شرقی تا ساحل اقیانوس هند
امتداد می یابد و به نامهای «وادی منوا» و
«وادی ...