nişaste - نشاسته
The entry is a dictionary list for the word nişaste - نشاسته
نشاسته Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ / نَ تَ / تِ ] (اِ) نشا. (منتهی
الارب) (زمخشری) (تحفهٔ حکیم مؤمن).
نشاستج. (زمخشری) (تحفهٔ حکیم مؤمن).
لباب حنطة. (بحر الجواهر). نشاء. (منتهی
الارب). املون. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی).
ارجوان. (منتهی الارب). آبگون. لباب الحنطة.
(یادداشت مؤلف). مغز گندم خیسانیده. لباب ...
الارب) (زمخشری) (تحفهٔ حکیم مؤمن).
نشاستج. (زمخشری) (تحفهٔ حکیم مؤمن).
لباب حنطة. (بحر الجواهر). نشاء. (منتهی
الارب). املون. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی).
ارجوان. (منتهی الارب). آبگون. لباب الحنطة.
(یادداشت مؤلف). مغز گندم خیسانیده. لباب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نِ تَ یا تِ) (اِمف .) 1 - نشانده . 2 - کاشته . 3 - تعیین کرده ، منصوب .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نِ تِ) (اِ.) ماده ای است سفید و بی بو و بی مزه تهیه شده از گندم یا سیب زمینی که
هم استفاده خوراکی دارد و هم برای آهار دادن پارچه و ساختن چسب و... به کارمی رود.
هم استفاده خوراکی دارد و هم برای آهار دادن پارچه و ساختن چسب و... به کارمی رود.