nabina - نابینا
The entry is a dictionary list for the word nabina - نابینا
نابینا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص مرکب) کور. (آنندراج). ضریر.
اعمی. عمیاء. اکمه. محجوب. کفیف. مکفوف.
(دهار). ضراکه. ضریک. مطموس. طِلّیس.
عش. اعشی. (منتهی الارب). آن که بینائی
ندارد. آن که چیزی نمی بیند. مقابل بینا:
آن که زلفین و گیسویت پیراست
گرچه دینار یا ...
اعمی. عمیاء. اکمه. محجوب. کفیف. مکفوف.
(دهار). ضراکه. ضریک. مطموس. طِلّیس.
عش. اعشی. (منتهی الارب). آن که بینائی
ندارد. آن که چیزی نمی بیند. مقابل بینا:
آن که زلفین و گیسویت پیراست
گرچه دینار یا ...