mübid - موبد
The entry is a dictionary list for the word mübid - موبد
موبد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِ) صاحب دیر آتش پرستان
باشد. (برهان). موبذ. ج، موابذة. رئیس دینی
زرتشتیان. رئیس روحانی زرتشتی. رئیس
مغ ها. اصل کلمه مغوپد یا مغوپت است (از مغ
+ پد) و نوشتهٔ غیاث اللغات که به نقل ...
باشد. (برهان). موبذ. ج، موابذة. رئیس دینی
زرتشتیان. رئیس روحانی زرتشتی. رئیس
مغ ها. اصل کلمه مغوپد یا مغوپت است (از مغ
+ پد) و نوشتهٔ غیاث اللغات که به نقل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) شاه موبد. نام شوهر ویسه.
(ناظم الاطباء). نام شوهر ویسه است که
رامین برادر او عاشق او بود. (برهان):
چنان آمد که روزی شاه شاهان
که خواندندش همی موبد منیکان.
(ویس و رامین).
(ناظم الاطباء). نام شوهر ویسه است که
رامین برادر او عاشق او بود. (برهان):
چنان آمد که روزی شاه شاهان
که خواندندش همی موبد منیکان.
(ویس و رامین).
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
مُوَّبَّدٌ
увековеченный; вечный; ا موّبّد вечно; الشاقّة موّبّد ا الاشغال пожизненная каторга