Gassânî - غسانی

The entry is a dictionary list for the word Gassânî - غسانی
غسانی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (ص نسبی) منسوب به
غسان. رجوع به غسان شود.
- ملوک غسانی؛ رجوع به غسانیان شود.
|| (ع ص) نیک. نیکوروی و خوب صورت.
(منتهی الارب) (آنندراج). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابراهیم بن طلحة بن
ابراهیم بن محمدبن غسان بصری حافظ
غسانی. او منسوب به جد اعلای خود از اهل
بصره است، و حافظ و بسیارحدیث بود. از
ابویعقوب اسحاق بجیرمی و ابوالعباس
احمدبن عبدالرحمن خارکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابراهیم بن هشام بن
یحیی بن یحیی غسانی، دمشقی حفید یحیی بن
یحیی، از اهل دمشق بود. او از پدرش و
سعیدبن عبدالعزیز و عبدالصمدبن عیاض
اسکندرانی روایت کرد. (از انساب سمعانی
ورق ۴۰۹ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) احمدبن علی بن
ابراهیم بن غسانی، مکنی به ابوالحسین .
رجوع به ابن زبیر ابوالحسین و به قاموس
الاعلام شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) حارث بن جبلةبن
حارث. رجوع به حارث بن جبلة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) حسن بن علی بن
ابراهیم بن زبیر، مکنی به ابومحمد و ملقب به
قاضی مهذب الدین. او برادر احمدبن علی بن
ابراهیم (متوفی به سال ۵۶۳ هـ . ق.) بود و با
اینکه در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) (۴۲۷-۴۹۸ هـ . ق.)
حسین بن محمدبن احمد حافظ جیانی
اندلسی، مکنی به ابوعلی و ابوالعباس. او از
مشاهیر محدثین و ادبا بود، و در حسن خط و
اشعار و نوادر و انساب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) سعدبن محمدبن
صبیح، ملقب به استاد و مکنی به ابوعثمان. او
از بلدهٔ قیروان و از قبیلهٔ غسان و از اعلام
علمای عربیت و نحوی و ادیب متفنن بود.
وی از تقلید بسیار نکوهش میکرد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) طاهر. او در زمان
طفولیت شاپور بر ایران لشکر کشید و تیسفون
تختگاه ساسانیان را غارت کرد و شاپور چون
به حد مردی رسید به جنگ وی رفت و او را
بگرفت و بکشت. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) (متوفی به سال ۲۱۸
هـ . ق.) عبدالاعلی بن مسهربن عبدالاعلی
غسانی دمشقی، مکنی به ابومسهر. از سعیدبن
عبدالعزیز تنوخی و یحیی بن حمزة حضرمی و
مالک بن انس و عبداللََّه بن علاء و جز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) (متوفی بعد از
۶۰۰ هـ . ق.) عبدالمنعم بن عمر، مکنی به
ابوالفضل جیلانی اندلسی. از مشاهیر ادبا و
اطبای اندلس بود. در کحالی و طبابت مهارتی
به سزا و در فنون شعر و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) محمدبن احمدبن
محمدبن جمیع غسانی صیدانی یا صیداوی.
او از اهل صیدا بود. به دیار مصر و عراق و
بلاد فارس و اهواز سفر کرد، و از شیوخ آن
نواحی روایتهای بسیار نقل کرد. پسرش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) (متوفی به سال ۶۳۶
هـ . ق.) محمدبن علی بن خضر، مکنی به
ابوعبداللََّه و ابن عسکر، نحوی لغوی و مورخ.
وی از افاضل قرن هفتم هجری قمری است و
در فنون مذکور مصنفاتی دارد از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) مرفدةبن قضاعة. او
از اهل شام بود، و از اوزاعی و سعیدبن
عبدالعزیز روایت کند، و هشام و ابن عمار از
وی روایت کنند. (از انساب سمعانی ورق
۳۵۷ب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) مملوک، مکنی به
ابومحمد، شاعری مقل است. (فهرست
ابن الندیم).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) یحیی بن یحیی
غسانی. قاضی دمشق. او از سعیدبن مسیب و
عروةبن زبیر و عمرة بنت عبدالرحمن و
دیگران روایت کرد، و محمدبن اسحاق و
سفیان بن عیینه و پسرش هشام بن یحیی از
وی روایت کردند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غَ سْ سا ] (اِخ) (متوفی به سال ۶۹۵
هـ . ق.). یوسف بن عمربن علی بن رسول، ملقب
به ملک مظفر اشرف. او پادشاه یمن بود. او
راست: «المعتمد فی مفردات الطب». و در
کشف الظنون «المعتمد فی الادویة المفردة»
آمده ...

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.