guzza - غزی
The entry is a dictionary list for the word guzza - غزی
غزی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زی ی ] (ع ص، اِ) اسم جمع است
مانند حاج و حجیج، و گفته اند جمع غازٍ است.
(از منتهی الارب) (اقرب الموارد).
پیکارکنندگان با دشمن دین. جنگجویان.
مانند حاج و حجیج، و گفته اند جمع غازٍ است.
(از منتهی الارب) (اقرب الموارد).
پیکارکنندگان با دشمن دین. جنگجویان.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ زی ی ] (ع ص، اِ) جِ غازٍ یا غازی.
(از منتهی الارب) (اقرب الموارد) رجوع به
غازی شود.
(از منتهی الارب) (اقرب الموارد) رجوع به
غازی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) از اعلام است. (منتهی
الارب). شهرکی است از بلاد فلسطین در
یک منزلی بیت المقدس، و مولد امام شافعی
است. (انساب سمعانی ورق ۴۰۸ ب). ظاهراً
همان غزه است. رجوع به غزه شود.
الارب). شهرکی است از بلاد فلسطین در
یک منزلی بیت المقدس، و مولد امام شافعی
است. (انساب سمعانی ورق ۴۰۸ ب). ظاهراً
همان غزه است. رجوع به غزه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ زْ زا ] (ع ص، اِ) جِ غازٍ. (منتهی
الارب) (آنندراج). جِ غازی. (اقرب الموارد).
رجوع به غازی شود: {/Bوَ قََالُوا
لِإِخْوََانِهِمْ إِذََا ضَرَبُوا فِی اَلْأَرْضِ أَوْ کََانُوا غُزًّی
لَوْ کََانُوا عِنْدَنََا مََا مََاتُوا وَ مََا قُتِلُوا. ...
الارب) (آنندراج). جِ غازی. (اقرب الموارد).
رجوع به غازی شود: {/Bوَ قََالُوا
لِإِخْوََانِهِمْ إِذََا ضَرَبُوا فِی اَلْأَرْضِ أَوْ کََانُوا غُزًّی
لَوْ کََانُوا عِنْدَنََا مََا مََاتُوا وَ مََا قُتِلُوا. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ زْ زی / غُ ] (ص نسبی) منسوب به
غز (طایفه ای). واحد غز؛ یعنی یک تن غز که
گروهی از ترکان باشند. (از ناظم الاطباء).
رجوع به غز شود:
به راه ترکی مانا که خوبتر گویی ...
غز (طایفه ای). واحد غز؛ یعنی یک تن غز که
گروهی از ترکان باشند. (از ناظم الاطباء).
رجوع به غز شود:
به راه ترکی مانا که خوبتر گویی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابراهیم بن یحیی بن عثمان بن
محمد الکلبی الاشهبی الغزی، مکنی به
ابواسحاق از مشاهیر شعرای عرب بود. در
اکثر بلاد خراسان و کرمان و مشرق سفر کرد و
وزراء و امراء و ملوک آن سامان را ...
محمد الکلبی الاشهبی الغزی، مکنی به
ابواسحاق از مشاهیر شعرای عرب بود. در
اکثر بلاد خراسان و کرمان و مشرق سفر کرد و
وزراء و امراء و ملوک آن سامان را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) اسحاق بن ابراهیم
الوزیر، از محمدبن ابی السری عسقلانی
روایت کند، و ابوالقاسم سلیمان بن احمد
طبرانی از او روایت دارد و گوید که او در شهر
غزه از وی سماع کرد. (از انساب سمعانی ...
الوزیر، از محمدبن ابی السری عسقلانی
روایت کند، و ابوالقاسم سلیمان بن احمد
طبرانی از او روایت دارد و گوید که او در شهر
غزه از وی سماع کرد. (از انساب سمعانی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) (۱۸۵۷-۱۹۲۰م)
بشیر. او قاضی قضاة حلب بود. آوازی خوش
و حافظه ای قوی داشت. او راست: «رسالة فی
التجوید». (از اعلام المنجد).
بشیر. او قاضی قضاة حلب بود. آوازی خوش
و حافظه ای قوی داشت. او راست: «رسالة فی
التجوید». (از اعلام المنجد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) حملةبن محمد غزی.
از عبداللََّه بن محمدبن عمرو غزی روایت کند،
و ابوالقاسم سلیمان بن احمدبن ایوب طبرانی
از او روایت دارد. (از انساب سمعانی ورق
۴۰۸ب).
از عبداللََّه بن محمدبن عمرو غزی روایت کند،
و ابوالقاسم سلیمان بن احمدبن ایوب طبرانی
از او روایت دارد. (از انساب سمعانی ورق
۴۰۸ب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) سیف بن عمرو، مکنی
به ابوتمام. از محمدبن ابی سری عسقلانی
روایت کند، و ابوالقاسم سلیمان بن احمد
طبرانی و ابوالحسین بن ترجمان غزی صوفی
از او روایت کنند. (از انساب سمعانی ورق
۴۰۸ب).
به ابوتمام. از محمدبن ابی سری عسقلانی
روایت کند، و ابوالقاسم سلیمان بن احمد
طبرانی و ابوالحسین بن ترجمان غزی صوفی
از او روایت کنند. (از انساب سمعانی ورق
۴۰۸ب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) (۱۸۵۳-۱۹۳۳) شیخ
کامل. عضو مجمع علمی دمشق. او راست:
«نهر الذهب فی تاریخ حلب». (از اعلام
المنجد).
کامل. عضو مجمع علمی دمشق. او راست:
«نهر الذهب فی تاریخ حلب». (از اعلام
المنجد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) عبدالرحمن بن عثمان.
از عابدان یمن بود. وی از عبیدبن عمیر
روایت کند، و یزیدبن ابی حکیم از او روایت
دارد. (از انساب سمعانی ورق ۴۰۸ ب).
از عابدان یمن بود. وی از عبیدبن عمیر
روایت کند، و یزیدبن ابی حکیم از او روایت
دارد. (از انساب سمعانی ورق ۴۰۸ ب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غ زْ زی ] (اِخ) عبداللََّه بن وهب. (از
انساب سمعانی ورق ۴۰۸ ب). شاید
عبداللََّه بن وهب بن مسلم باشد. رجوع به
ابن وهب و الفهرست چ ۱ مصر ص ۲۸۱ شود.
انساب سمعانی ورق ۴۰۸ ب). شاید
عبداللََّه بن وهب بن مسلم باشد. رجوع به
ابن وهب و الفهرست چ ۱ مصر ص ۲۸۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) علی بن عیاش بن
عبداللََّه بن اشعث، مکنی به ابوالحسن. وی از
محمدبن حماد طهرانی روایت کند، و احمدبن
عمربن محمد مصری حیری از او روایت
دارد. (از انساب سمعانی ورق ۴۰۸ ب).
رجوع به ...
عبداللََّه بن اشعث، مکنی به ابوالحسن. وی از
محمدبن حماد طهرانی روایت کند، و احمدبن
عمربن محمد مصری حیری از او روایت
دارد. (از انساب سمعانی ورق ۴۰۸ ب).
رجوع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) عیسی بن عثمان بن
عیسی، ملقب به شرف الدین. فقیهی بود که
نیابت حکومت دمشق را بر عهده داشت. از
کتابهای او «ادب الحکام فی سلوک طرق
الاحکام» است. (از اعلام زرکلی ج ۲
ص ...
عیسی، ملقب به شرف الدین. فقیهی بود که
نیابت حکومت دمشق را بر عهده داشت. از
کتابهای او «ادب الحکام فی سلوک طرق
الاحکام» است. (از اعلام زرکلی ج ۲
ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) محمدبن حبیش. وی از
سفیان بن عیینه روایت کند. و حسن بن سفیان
شیبانی از او روایت دارد. (از انساب سمعانی
ورق ۴۰۸ ب).
سفیان بن عیینه روایت کند. و حسن بن سفیان
شیبانی از او روایت دارد. (از انساب سمعانی
ورق ۴۰۸ ب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) (۹۳۹-۱۰۰۴ هـ . ق).
محمدبن عبداللََّه بن احمد خطیب عمری
تمرتاشی غزی حنفی، ملقب به شمس الدین.
او در عصر خود شیخ حنفیه و اهل غزه بود و
در آنجا به دنیا آمد، ...
محمدبن عبداللََّه بن احمد خطیب عمری
تمرتاشی غزی حنفی، ملقب به شمس الدین.
او در عصر خود شیخ حنفیه و اهل غزه بود و
در آنجا به دنیا آمد، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) محمدبن عبید. ابن قتیبة
از او روایت کند. (از انساب سمعانی ورق
۴۰۸ ب).
از او روایت کند. (از انساب سمعانی ورق
۴۰۸ ب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) محمدبن عمروبن
الجراح غزی، مکنی به ابوعبداللََّه. از مالک بن
انس و ولیدبن مسلم و ضمرةبن ربیعة و
رفادبن الجراح روایت کند. و محمدبن
الحسن بن قتیبهٔ عسقلانی و ابوزرعهٔ رازی و
دیگران از او ...
الجراح غزی، مکنی به ابوعبداللََّه. از مالک بن
انس و ولیدبن مسلم و ضمرةبن ربیعة و
رفادبن الجراح روایت کند. و محمدبن
الحسن بن قتیبهٔ عسقلانی و ابوزرعهٔ رازی و
دیگران از او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) محمدبن قاسم غزی.
رجوع به ابن قاسم غزی و معجم المطبوعات
ج ۲ ستون ۱۴۱۶ شود.
رجوع به ابن قاسم غزی و معجم المطبوعات
ج ۲ ستون ۱۴۱۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) (۹۷۷-۱۰۶۱هـ . ق.)
محمدبن محمدبن محمدبن احمد غزی
عامری دمشقی، ملقب به نجم الدین. مورخی
متتبع و ادیب بود. وی در دمشق به دنیا آمد و
در همانجا در گذشت. او راست: ...
محمدبن محمدبن محمدبن احمد غزی
عامری دمشقی، ملقب به نجم الدین. مورخی
متتبع و ادیب بود. وی در دمشق به دنیا آمد و
در همانجا در گذشت. او راست: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) (۹۰۴-۹۸۴ هـ . ق.)
محمدبن محمدبن محمد غزی عامری
دمشقی، بدرالدین بن رضی الدین. او فقیه و
عالم به اصول و تفسیر و حدیث بود. ولادت و
وفات او در دمشق بود. وی ...
محمدبن محمدبن محمد غزی عامری
دمشقی، بدرالدین بن رضی الدین. او فقیه و
عالم به اصول و تفسیر و حدیث بود. ولادت و
وفات او در دمشق بود. وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ زْ زی ] (اِخ) یوسف غزی مدنی. او
راست: مجموعهٔ رسائل اربعة:
۱ -رفع الاشتباه حدیث من صلی فی مسجد
اربعین صلاة. ۲ -تنبیه الانام عن کیفیة اسقاط
الصلاة و الصیام. ۳
راست: مجموعهٔ رسائل اربعة:
۱ -رفع الاشتباه حدیث من صلی فی مسجد
اربعین صلاة. ۲ -تنبیه الانام عن کیفیة اسقاط
الصلاة و الصیام. ۳