kurk - قورق
The entry is a dictionary list for the word kurk - قورق
قورق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ رُ ] (ترکی، اِ) قُرُق. قوروق. غرق.
منع کرده شده :
قورق شد گفتگوی می بدان نحو
که ساقی نامه شد از نسخه ها محو.
اثر (از آنندراج).
رجوع به قرق شود.
منع کرده شده :
قورق شد گفتگوی می بدان نحو
که ساقی نامه شد از نسخه ها محو.
اثر (از آنندراج).
رجوع به قرق شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ رِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
گاورود بخش کامیاران شهرستان سنندج،
سکنهٔ آن ۳۹۰ تن. آب آن از چشمه. محصول
آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و
گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ...
گاورود بخش کامیاران شهرستان سنندج،
سکنهٔ آن ۳۹۰ تن. آب آن از چشمه. محصول
آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و
گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ...
kurk - قورق other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.