il - ایل
The entry is a dictionary list for the word il - ایل
ایل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَیْ یَ / اُیْ یَ ] (ع اِ) گاو کوهی باشد.
(اقرب الموارد). گویند چون بیمار شود بینی
خود را بر سوراخ مار نهد و بنفس مار را به
جانب خود کشد چنانکه مغناطیس آهن را،
چون مار را ...
(اقرب الموارد). گویند چون بیمار شود بینی
خود را بر سوراخ مار نهد و بنفس مار را به
جانب خود کشد چنانکه مغناطیس آهن را،
چون مار را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(سریانی، اِ) به لغت سریانی یکی از
نامهای خدای تعالی است جل جلاله. (برهان).
مأخوذ از عبرانی نام باری تعالی. (از ناظم
الاطباء). ایل محض دلالت بر قوه و اقتدار،
باسماء و کلمات عبری ملحق میشود و
استعمال آن مخصوص لفظ اللََّه نیست بلکه ...
نامهای خدای تعالی است جل جلاله. (برهان).
مأخوذ از عبرانی نام باری تعالی. (از ناظم
الاطباء). ایل محض دلالت بر قوه و اقتدار،
باسماء و کلمات عبری ملحق میشود و
استعمال آن مخصوص لفظ اللََّه نیست بلکه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ترکی، اِ) بزبان ترکی به معنی دوست و
موافق. (برهان) (آنندراج). دوست. یار.
همراه. (فرهنگ فارسی معین). || رام که
نقیض وحشی است. (برهان). رام. مطیع.
(فرهنگ فارسی معین) (آنندراج): از تو به
چریک مدد خواستیم در جواب گفتی ...
موافق. (برهان) (آنندراج). دوست. یار.
همراه. (فرهنگ فارسی معین). || رام که
نقیض وحشی است. (برهان). رام. مطیع.
(فرهنگ فارسی معین) (آنندراج): از تو به
چریک مدد خواستیم در جواب گفتی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) هیل را هم میگویند که قاقلهٔ صغار
باشد. (برهان). صورتی و تلفظی از هیل. هل.
باشد. (برهان). صورتی و تلفظی از هیل. هل.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ یَ ل ل ] (ع ص) (از «ی ل ل») مرد
کوتاه و کج دندان. (منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء). کوتاه دندان. (تاج المصادر بیهقی).
|| کوتاه: حافر ایل؛ سم کوتاه اطراف.
|| ...
کوتاه و کج دندان. (منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء). کوتاه دندان. (تاج المصادر بیهقی).
|| کوتاه: حافر ایل؛ سم کوتاه اطراف.
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُیْ یَ ] (ع اِ) (از «اول») شیر ستبر.
|| آب منی در زهدان. آب نر در زهدان.
|| آوند شیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
آوند شیر ستبر.
|| آب منی در زهدان. آب نر در زهدان.
|| آوند شیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
آوند شیر ستبر.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تر - مغ . ] (اِ. ص .)1 - دوست ، یار، همراه . 2 - رام ، مطیع . 3 - طایفه ،
قبیله . ج . ایلات .
قبیله . ج . ایلات .
il - ایل other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.