öz - اوز
The entry is a dictionary list for the word öz - اوز
اوز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ وَزز ] (ع اِ) بط. (منتهی الارب).
مرغابی. (متن اللغة). || مرد کوتاه سطبر.
(منتهی الارب) (متن اللغة) (مهذب الاسماء).
ج، اوزون. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء).
مرغابی. (متن اللغة). || مرد کوتاه سطبر.
(منتهی الارب) (متن اللغة) (مهذب الاسماء).
ج، اوزون. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ وَزز ] (ع اِ) مرغابی. (غیاث اللغات از
منتخب و قاموس). نوعی از مرغابی. رجوع
به صبح الاعشی ج ۲ ص ۶۸ و تحفهٔ حکیم
مؤمن و تذکرهٔ ضریر انطاکی و رجوع به مادهٔ
قبل شود.
منتخب و قاموس). نوعی از مرغابی. رجوع
به صبح الاعشی ج ۲ ص ۶۸ و تحفهٔ حکیم
مؤمن و تذکرهٔ ضریر انطاکی و رجوع به مادهٔ
قبل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ وَ ] (اِخ) شهری با جمعیتی بالغ بر
۷۷۴۴ تن (در سرشماری ۱۳۴۵ هـ. ش.) مرکز
بخش اوز شهرستان لار استان هفتم فارس در
۳۴ کیلومتری غرب لار. بخش اوز در آذرماه
۱۳۲۹ هـ. ش. از دهات دهستان خلج (بخش ...
۷۷۴۴ تن (در سرشماری ۱۳۴۵ هـ. ش.) مرکز
بخش اوز شهرستان لار استان هفتم فارس در
۳۴ کیلومتری غرب لار. بخش اوز در آذرماه
۱۳۲۹ هـ. ش. از دهات دهستان خلج (بخش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَوْ / اَ وَ ] (ع اِ) حسابی از سیر قمر. (ناظم
الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج). مانند
ازز (یا یکی از آن دو تصحیف است). (منتهی
الارب) (آنندراج).
الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج). مانند
ازز (یا یکی از آن دو تصحیف است). (منتهی
الارب) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان اوزرود
بخش نور شهرستان آمل. کوهستانی و
سردسیری است. ۵۵۰ تن سکنه دارد. آب آن
از رودخانهٔ نسن و ناحیهٔ رود و محصول آنجا
غلات، لبنیات، حبوبات و شغل اهالی زراعت
و گله داری است. در زمستان ...
بخش نور شهرستان آمل. کوهستانی و
سردسیری است. ۵۵۰ تن سکنه دارد. آب آن
از رودخانهٔ نسن و ناحیهٔ رود و محصول آنجا
غلات، لبنیات، حبوبات و شغل اهالی زراعت
و گله داری است. در زمستان ...
öz - اوز other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.