Eşer - اشر
The entry is a dictionary list for the word Eşer - اشر
اشر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع مص) نیکو و خوب گردانیدن
دندانها را. (منتهی الارب) (آنندراج). اَشَرَ
الاسنان اشراً؛ حزّزها و حدّد اطرافها. (اقرب
الموارد). || شکافتن چوب را به ارّه. (منتهی
الارب). اشر الخشبة بالمنشار اَشراً؛ نشرها.
(اقرب ...
دندانها را. (منتهی الارب) (آنندراج). اَشَرَ
الاسنان اشراً؛ حزّزها و حدّد اطرافها. (اقرب
الموارد). || شکافتن چوب را به ارّه. (منتهی
الارب). اشر الخشبة بالمنشار اَشراً؛ نشرها.
(اقرب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ شَ ] (ع مص) تکبر کردن و تبختر
نمودن. (منتهی الارب). اَشِرَ اَشَراً؛ بَطِرَ. (اقرب
الموارد). پرنشاط شدن. (ترجمان علامهٔ
جرجانی ص ۱۲). دَنَه گرفتن. (مجمل)
(زوزنی). ناسپاس شدن. بطر. (مجمل).
بزرگ منشی. شدت فرح و نشاط. مَرَح.
فیریدن. سخت خرمی ...
نمودن. (منتهی الارب). اَشِرَ اَشَراً؛ بَطِرَ. (اقرب
الموارد). پرنشاط شدن. (ترجمان علامهٔ
جرجانی ص ۱۲). دَنَه گرفتن. (مجمل)
(زوزنی). ناسپاس شدن. بطر. (مجمل).
بزرگ منشی. شدت فرح و نشاط. مَرَح.
فیریدن. سخت خرمی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ شُ ] (ع اِ) خوبی دندان و تیزی آنها از
روی خلقت باشد یا از روی عمل. ج، اُشور.
(منتهی الارب). التحزیز الذی فی الاسنان
یکون خلقة و مصنوعاً. ج، اُشور. حدّت و
رقت اطراف دندانها. (از اقرب الموارد). ...
روی خلقت باشد یا از روی عمل. ج، اُشور.
(منتهی الارب). التحزیز الذی فی الاسنان
یکون خلقة و مصنوعاً. ج، اُشور. حدّت و
رقت اطراف دندانها. (از اقرب الموارد). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ شَ ] (ع اِ) مرادف اُشُر است. رجوع به
اُشُر شود. || اُشَر منجل؛ دندانه های داس.
(اقرب الموارد) (منتهی الارب).
اُشُر شود. || اُشَر منجل؛ دندانه های داس.
(اقرب الموارد) (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ شُ ] (ع ص) متکبر. مغرور. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). اَشِر.
الارب) (اقرب الموارد). اَشِر.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ شِ ] (ع ص) متکبر. مغرور. (اقرب
الموارد) (منتهی الارب). ج، اَشِرون. (اقرب
الموارد). پرنشاط. قوله تعالی: {/Bمَنِ اَلْکَذََّابُ
اَلْأَشِرُ.۳-۵۵۴:۲۶/} (قرآن ۵۴/۲۶). (ترجمان علامهٔ
جرجانی ص ۱۲). دَنَه گرفته. (زمخشری):
آن اشر چون جفت آن ...
الموارد) (منتهی الارب). ج، اَشِرون. (اقرب
الموارد). پرنشاط. قوله تعالی: {/Bمَنِ اَلْکَذََّابُ
اَلْأَشِرُ.۳-۵۵۴:۲۶/} (قرآن ۵۴/۲۶). (ترجمان علامهٔ
جرجانی ص ۱۲). دَنَه گرفته. (زمخشری):
آن اشر چون جفت آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع مص) علامت گذاری. معرفی
کردن. شماره گذاری (علامت گذاری بوسیلهٔ
حروف یا شماره ها از قسمتی). ترسیم کردن.
نقش کردن (معرفی کردن بکنایه). طرح کردن.
طراحی و علامت گذاری. دزی مینویسد در
تداول عامه اَشَّرَ بظهور شی ء، ...
کردن. شماره گذاری (علامت گذاری بوسیلهٔ
حروف یا شماره ها از قسمتی). ترسیم کردن.
نقش کردن (معرفی کردن بکنایه). طرح کردن.
طراحی و علامت گذاری. دزی مینویسد در
تداول عامه اَشَّرَ بظهور شی ء، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) بروایتی نام اشیر فرزند یعقوب
بوده است. رجوع به اشیر و حبیب السیر چ
خیام ج ۱ ص ۵۹ شود.
بوده است. رجوع به اشیر و حبیب السیر چ
خیام ج ۱ ص ۵۹ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ شِ ] (اِخ) (تلفظ لاتینی: اوسِریوس
ژاک. (۱۵۸۰ -۱۶۵۶ م.). از مردم انگلستان،
متولد در «دوبلین»، نویسندهٔ کتابی در علم
ازمنهٔ مذهبی.
ژاک. (۱۵۸۰ -۱۶۵۶ م.). از مردم انگلستان،
متولد در «دوبلین»، نویسندهٔ کتابی در علم
ازمنهٔ مذهبی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) (حصن...) شهرکی به اسپانیا
است که از حصون استوار و نیک بشمار
میرود. دارای بازار مشهوریست و آبادی
فراوان دارد. رجوع به حلل السندسیه ج ۱ ص
۱۳۰ شود.
است که از حصون استوار و نیک بشمار
میرود. دارای بازار مشهوریست و آبادی
فراوان دارد. رجوع به حلل السندسیه ج ۱ ص
۱۳۰ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ شَ رر ] (ع ن تف) خودپسند و ستیزنده.
(غیاث). بدکار. گاهی بمعنی شرّ یعنی بدتر
استعمال شود: و اشرّ ما یکون السمک اوخمه
و ابطؤه نزولاً اذا اجمع مع البیض.
(ابن البیطار).
(غیاث). بدکار. گاهی بمعنی شرّ یعنی بدتر
استعمال شود: و اشرّ ما یکون السمک اوخمه
و ابطؤه نزولاً اذا اجمع مع البیض.
(ابن البیطار).
Eşer - اشر other entries
Next Words