Cüya - جویا
The entry is a dictionary list for the word Cüya - جویا
جویا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف) از جستن (جوییدن). جوینده.
(آنندراج). جویان. جستجوکننده. (فرهنگ
فارسی معین). طالب. طلب کننده :
دلا از جان و جان تا کی یکی جویای جانان شو
چو سلطان اوست بر جانها غلام خاص سلطان شو.
خاقانی.
نبینی که با گرز سام آمده ست ...
(آنندراج). جویان. جستجوکننده. (فرهنگ
فارسی معین). طالب. طلب کننده :
دلا از جان و جان تا کی یکی جویای جانان شو
چو سلطان اوست بر جانها غلام خاص سلطان شو.
خاقانی.
نبینی که با گرز سام آمده ست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام پهلوانی مازندرانی که بدست
رستم بقتل رسید. (از آنندراج) (شرفنامهٔ
منیری):
یکی نامداری ز مازندران
بگردن برآورده گرز گران
که جویا بدش نام و جوینده بود
گرایندهٔ گرز و کوبنده بود.
فردوسی.
رستم بقتل رسید. (از آنندراج) (شرفنامهٔ
منیری):
یکی نامداری ز مازندران
بگردن برآورده گرز گران
که جویا بدش نام و جوینده بود
گرایندهٔ گرز و کوبنده بود.
فردوسی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) میرزا دارا یا میرزا داراب بیک.
یکی از شاعران که در کشمیر بدنیا آمد و در
تبریز نشو و نما یافت و بسال ۱۱۱۰ یا ۱۱۱۸
هـ .ق . درگذشت. دیوانش مشتمل بر دیباچهٔ
نثری و رباعیات و قصاید و غزلیات و ...
یکی از شاعران که در کشمیر بدنیا آمد و در
تبریز نشو و نما یافت و بسال ۱۱۱۰ یا ۱۱۱۸
هـ .ق . درگذشت. دیوانش مشتمل بر دیباچهٔ
نثری و رباعیات و قصاید و غزلیات و ...