tren - ترن
The entry is a dictionary list for the word tren - ترن
ترن Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
ترن: تُرْنَى: المرأَةُ الفاجرة، فيمن جعلها فُعْلى، وقد قيل: إنها تُفْعَل من الرُّنُوّ، وهو مذكور في موضعه؛ قال أَبو ذؤَيب: فإنَّ ابنَ تُرْنَى، إذا جِئْتُكم، يُدافِعُ عَنِّيَ قولاً بَرِيحا قوله: قولاً بريحا أَي يسمعني بمُشْتَقِّه (* قوله “بمشتقه” أي بخصامه؛ كذا في بعض النسخ، وفي بعض آخر: بمشقة منه). قال ابن بري: قال أَبو العباس الأَحْوَل ابن تُرْنَى اللئيمُ، وكذا قال في ابن فَرْتَنَى. قال ثعلب: ابن تُرْنَى وابن فَرْتَنَى أَي ابن أَمة. ابن الأَعرابي: العرب تقول للأَمةِ تُرْنَى وفَرْتَنَى، وتقول لولد البَغيّ: ابن تُرْنَى وابن فَرْتَنَى؛ قال صخر الغي: فإنَّ ابنَ تُرْنَى، إذا جِئتُكم، أَراه يُدافِعُ قوْلاً عنيفاً أَي قولاً غير حسَنٍ؛ وقال عمروٌ ذو الكلب: تمَنّاني ابنُ تُرْنَى أَن يَراني، فغيْري ما يُمَنَّى من الرِّجالِ. قال أَبو منصور: يحتمل أَن يكون تُرْنَى مأْخوذاً من رُنِيَتْ تُرْنَى إذا أُديمَ النظرُ إليها.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ رَ ] (اِ) گل نسرین باشد. (فرهنگ
جهانگیری) (غیاث اللغات) (فرهنگ
رشیدی). گل نسرین و نسترن باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). در جهانگیری و رشیدی
بمعنی گل نسرین آورده اند و ظن فقیر آن
است که مخفف نسترن ...
جهانگیری) (غیاث اللغات) (فرهنگ
رشیدی). گل نسرین و نسترن باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). در جهانگیری و رشیدی
بمعنی گل نسرین آورده اند و ظن فقیر آن
است که مخفف نسترن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ رَ ] (اِ)
قطار راه آهن. (از ناظم
الاطباء). قطار اطاقهای ماشین که بر راه آهن
میرود لفظ مذکور انگلیسی و در فارسی
مستعمل است لیکن هنوز جزء زبان
نشده است. (فرهنگ نظام). مجموع چند
واگون اعم از ...
قطار راه آهن. (از ناظم
الاطباء). قطار اطاقهای ماشین که بر راه آهن
میرود لفظ مذکور انگلیسی و در فارسی
مستعمل است لیکن هنوز جزء زبان
نشده است. (فرهنگ نظام). مجموع چند
واگون اعم از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ رَ ] (اِخ) موضعی است به یمن.
(منتهی الارب). ناحیه ای است بین مکه و
عدن که پس از آن موزع قرار دارد و آن منزل
پنجم است برای حاجیان عدن. (از معجم
البلدان).
(منتهی الارب). ناحیه ای است بین مکه و
عدن که پس از آن موزع قرار دارد و آن منزل
پنجم است برای حاجیان عدن. (از معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ رُ ] (اِخ)
برادر هامیلکار
پادشاه
قرطاجنه (کارتاژ) و معاصر خشایارشا. و
رجوع به ایران باستان ج ۱ ص ۷۶۶ شود.
برادر هامیلکار
پادشاه
قرطاجنه (کارتاژ) و معاصر خشایارشا. و
رجوع به ایران باستان ج ۱ ص ۷۶۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ رُ ] (اِخ)
یکی از سرداران اسکندر
که در حمله به ایران شرکت داشت. و رجوع
به ایران باستان ج ۲ ص ۱۴۱۱ شود.
یکی از سرداران اسکندر
که در حمله به ایران شرکت داشت. و رجوع
به ایران باستان ج ۲ ص ۱۴۱۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ)
مرکز بخشی در ولایت
ارژانتان
است که در ایالت اورن
فرانسه
واقع است و ۱۳۴۰ تن سکنه دارد.
مرکز بخشی در ولایت
ارژانتان
است که در ایالت اورن
فرانسه
واقع است و ۱۳۴۰ تن سکنه دارد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ رَ ] (اِخ)
رودی است در فرانسه
که از سن ماریتیم سرچشمه میگیرد و نواحی
بووه
را مشروب میسازد.
رودی است در فرانسه
که از سن ماریتیم سرچشمه میگیرد و نواحی
بووه
را مشروب میسازد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ رَ ] (اِخ) دهی از دهستان ایوان
است که در بخش گیلان شهرستان شاه آباد، و
در ۲۴ هزارگزی شمال باختری جوی زر و ۹
هزارگزی باختر شوسهٔ شاه آباد به ایلام قرار
دارد. دامنه ای معتدل است و ۲۵۰ ...
است که در بخش گیلان شهرستان شاه آباد، و
در ۲۴ هزارگزی شمال باختری جوی زر و ۹
هزارگزی باختر شوسهٔ شاه آباد به ایلام قرار
دارد. دامنه ای معتدل است و ۲۵۰ ...
tren - ترن other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.