pelin - پلین
The entry is a dictionary list for the word pelin - پلین
پلین Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) قریه ای است در یک فرسنگی
جنوب رام هرمز. (فارس نامهٔ ناصری).
جنوب رام هرمز. (فارس نامهٔ ناصری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پْلی / یِ ] (اِخ) کائیوس پلینیوس
سکوندوس معروف به پلین بزرگ. عالم
طبیعی و نویسندهٔ رومی مولد، کم در عصر
تی بر بسال ۲۳ م.، متوفی در زمان تیتوس
بسال ۷۹. وی در سپاه روم به ...
سکوندوس معروف به پلین بزرگ. عالم
طبیعی و نویسندهٔ رومی مولد، کم در عصر
تی بر بسال ۲۳ م.، متوفی در زمان تیتوس
بسال ۷۹. وی در سپاه روم به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پْلی / پِ ] (اِخ) کائیوس پلینیوسِ
کسلیوس سکوندوس. خواهرزادهٔ پلین
سابق الذکر. ادیب رومی متولد در کمُ و دوست
تراژان و مؤلف مدایح تراژان و نامه های
معروف که برای معرفت اخلاق قدیم مفید
است (تولد بسال ۶۲، ...
کسلیوس سکوندوس. خواهرزادهٔ پلین
سابق الذکر. ادیب رومی متولد در کمُ و دوست
تراژان و مؤلف مدایح تراژان و نامه های
معروف که برای معرفت اخلاق قدیم مفید
است (تولد بسال ۶۲، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پُ یِ ] (اِخ) یکی از نویسندگان
یونان باستان در قرن دوم میلادی در مقدونیه
مدّتی در روم به وکالت اشتغال داشت و کتابی
در حیل نظامی نگاشته است که موجود است.
(قاموس الاعلام ترکی در کلمهٔ پولیان).
یونان باستان در قرن دوم میلادی در مقدونیه
مدّتی در روم به وکالت اشتغال داشت و کتابی
در حیل نظامی نگاشته است که موجود است.
(قاموس الاعلام ترکی در کلمهٔ پولیان).
pelin - پلین other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.