bemm - بم
The entry is a dictionary list for the word bemm - بم
بم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
gür
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
الوسيط
(البَمُّ): الوَتَر الغليظُ من أَوتار العُود، ويقابله في العود الحديث: العُشَيران. (مو).
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
بِمَ [كلمة وظيفيَّة]: أداة استفهام مركَّبة من حرف الجرّ الباء، و(ما) الاستفهاميَّة وقد حذفت ألفها لدخول حرف الجرّ عليها (انظر: م ا - ما) "بِمَ تكتب؟- {فَبِمَ تُبَشِّرُونَ}".
III
معجم اللغة العربية المعاصرة
بَمّ [مفرد]
• البَمّ من العود: (سق) أغلظ أوتاره| صوت البَمّ: صوت وتر غليظ في العود القديم، يقابله في العود الحديث صوت وتر العشيران.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ص، اِ) صدای پر و بانگ بلند که از
تار و رود و جز آن برآید، مقابل زیر که آواز
باریک باشد. (ناظم الاطباء). صدای پر و بانگ
بلند که از نقاره و رود برآرند، در مقابلهٔ ...
تار و رود و جز آن برآید، مقابل زیر که آواز
باریک باشد. (ناظم الاطباء). صدای پر و بانگ
بلند که از نقاره و رود برآرند، در مقابلهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِ) آوای حاصل از زدن با کف دست
نیک ناگشاده بر سر کسی. حکایت صوت با
کف دست که اندک انگشتانش فراهم آمده
باشد بر سر کسی زدن. || عمل با دست زدن
به ...
نیک ناگشاده بر سر کسی. حکایت صوت با
کف دست که اندک انگشتانش فراهم آمده
باشد بر سر کسی زدن. || عمل با دست زدن
به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ م م ] (معرب، اِ) تار سطبر بلندآواز از
تارهای رود. (منتهی الارب). وتر و تار ستبر
از تارهای مزهر. (از ذیل اقرب الموارد از
قاموس). رود ستبر. (دهار). نام زفت ترین تار
بربط. (از مفاتیح). ج، بُموم. (منتهی الارب)
(دهار). و رجوع ...
تارهای رود. (منتهی الارب). وتر و تار ستبر
از تارهای مزهر. (از ذیل اقرب الموارد از
قاموس). رود ستبر. (دهار). نام زفت ترین تار
بربط. (از مفاتیح). ج، بُموم. (منتهی الارب)
(دهار). و رجوع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) شهریست [ به ناحیت کرمان ] با
هوای تن درست و اندر شهرستان وی
حصاریست محکم و از جیرفت مهتر است و
اندر وی سه مزگت جامع است یکی خوارج
را و یکی مسلمانان را و یکی ...
هوای تن درست و اندر شهرستان وی
حصاریست محکم و از جیرفت مهتر است و
اندر وی سه مزگت جامع است یکی خوارج
را و یکی مسلمانان را و یکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) (شهرستان...) یکی از
شهرستانهای استان هشتم کشور و حدود آن
بشرح زیر است : ازشمال به شهرستان
کرمان و لوت زنگی احمد. از جنوب به
کوهستان نمداد و شاه. از شرق به شهرستان
زاهدان. از ...
شهرستانهای استان هشتم کشور و حدود آن
بشرح زیر است : ازشمال به شهرستان
کرمان و لوت زنگی احمد. از جنوب به
کوهستان نمداد و شاه. از شرق به شهرستان
زاهدان. از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان دستگردان
بخش طبس شهرستان فردوس. سکنهٔ
آن ۲۳۳ تن. آب آن از قنات و محصول آن
غلات و گاورس و خرما است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).
بخش طبس شهرستان فردوس. سکنهٔ
آن ۲۳۳ تن. آب آن از قنات و محصول آن
غلات و گاورس و خرما است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ مَ ] (ع حرف جر +اسم) (از: حرف
جر «ب» +اسم استفهام ما). مخفف بما. به
چه؟ (ترجمان القرآن جرجانی). چگونه و به
چه وضع؟ (ناظم الاطباء).
جر «ب» +اسم استفهام ما). مخفف بما. به
چه؟ (ترجمان القرآن جرجانی). چگونه و به
چه وضع؟ (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ ] (از فرانسوی، اِ) مخفف بُمب در تداول
عوام فارسی زبانان. (از یادداشت مرحوم
دهخدا). رجوع به بمب شود.
عوام فارسی زبانان. (از یادداشت مرحوم
دهخدا). رجوع به بمب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ م م ] (ع اِ) بوم، که جغد باشد. (منتهی
الارب) (از ذیل اقرب الموارد از قاموس).
الارب) (از ذیل اقرب الموارد از قاموس).