ermiye - ارمیه
The entry is a dictionary list for the word ermiye - ارمیه
ارمیه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ یَ ] (اِخ) اورمیه. ارومیه. شهری
بزرگ و قدیم در آذربایجان، بین آن و دریاچهٔ
ارمیه قریب سه یا چهار میل است و چنانکه
گمان برده اند این شهر، شهر زرادشت پیامبر
مجوس است. یاقوت گوید من آنرا به ...
بزرگ و قدیم در آذربایجان، بین آن و دریاچهٔ
ارمیه قریب سه یا چهار میل است و چنانکه
گمان برده اند این شهر، شهر زرادشت پیامبر
مجوس است. یاقوت گوید من آنرا به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ یَ ] (اِخ) (دریاچهٔ ...) بحیرهٔ
ارومیه. دریاچهٔ اورمیه. دریاچهٔ شها.
دریاچهٔ تلا. دریاچهٔ ارمیه در اوستا چَئِچَسْتَه
ذکر شده و حمداللََّه مستوفی در نزهة القلوب
چچست یاد کرده، در شاهنامهٔ فردوسی
بتحریف خنجست آمده و آن در ...
ارومیه. دریاچهٔ اورمیه. دریاچهٔ شها.
دریاچهٔ تلا. دریاچهٔ ارمیه در اوستا چَئِچَسْتَه
ذکر شده و حمداللََّه مستوفی در نزهة القلوب
چچست یاد کرده، در شاهنامهٔ فردوسی
بتحریف خنجست آمده و آن در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) آرمیرو. قصبه ای است در
جهت جنوب شرقی تسالیا و مغرب خلیج
غلوس بمسافت یک ساعته راه از ساحل
دریا. هوای لطیف و آبهای فراوان و خوش
دارد. در زمان عثمانیان این قصبه مرکز قضا
بود و ...
جهت جنوب شرقی تسالیا و مغرب خلیج
غلوس بمسافت یک ساعته راه از ساحل
دریا. هوای لطیف و آبهای فراوان و خوش
دارد. در زمان عثمانیان این قصبه مرکز قضا
بود و ...