Üseyd - اسید
The entry is a dictionary list for the word Üseyd - اسید
اسید Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (فرانسوی، اِ) (از
لاتینیِ اَسیدوس ، ترش) (اصطلاح شیمی)
حاصل ترکیب جسم مفردی را با ئیدرژن
اسید نامند. و این مرکب دارای طعمی گزنده و
اغلب ترش است و رنگ کبود و تورنِسُل را
سرخ گرداند. اینک به شرح ...
لاتینیِ اَسیدوس ، ترش) (اصطلاح شیمی)
حاصل ترکیب جسم مفردی را با ئیدرژن
اسید نامند. و این مرکب دارای طعمی گزنده و
اغلب ترش است و رنگ کبود و تورنِسُل را
سرخ گرداند. اینک به شرح ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ابن ابی اسید الساعدی
الانصاری. تابعی است. (تاج العروس).
الانصاری. تابعی است. (تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ سَ ] (اِخ) ابن ابی الجدعاء مشهور به
عبداللََّه. صحابی است. و ابن ماکولا وی را
متهم شمرده است. (تاج العروس).
عبداللََّه. صحابی است. و ابن ماکولا وی را
متهم شمرده است. (تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ سَ ] (اِخ) ابن ابیناس. وی در زمرهٔ
شعرای جاهلیت بود و ابتدا با اسلام مخالفت و
کفار را به جنگ مسلمین تحریک میکرد. ولی
در روز فتح مکه، اسلام آورد و در زمرهٔ
صحابه درآمد. (قاموس الاعلام ترکی).
شعرای جاهلیت بود و ابتدا با اسلام مخالفت و
کفار را به جنگ مسلمین تحریک میکرد. ولی
در روز فتح مکه، اسلام آورد و در زمرهٔ
صحابه درآمد. (قاموس الاعلام ترکی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ابن اخی رافع بن خدیج. تابعی
است. ابن منده وی را متهم شمرده است. (تاج
العروس).
است. ابن منده وی را متهم شمرده است. (تاج
العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ابن المشمس بن معاویة
السعدی. تابعی است. (تاج العروس).
السعدی. تابعی است. (تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ سَ یْ یِ ] (اِخ) ابن ثعلبهٔ انصاری. از
اصحاب رسول. او در غزوهٔ بدر در رکاب
رسول (ص) و در حرب صفین بخدمت
علی بن ابی طالب (ع) بود. (تاج العروس).
اصحاب رسول. او در غزوهٔ بدر در رکاب
رسول (ص) و در حرب صفین بخدمت
علی بن ابی طالب (ع) بود. (تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ابن جاریةبن اسید الثقفی
صحابی. (تاج العروس). حلیف بنی زهرة که
رسول (ص) او را صد شتر داد. (امتاع الاسماع
ج ۱ ص ۴۲۴).
صحابی. (تاج العروس). حلیف بنی زهرة که
رسول (ص) او را صد شتر داد. (امتاع الاسماع
ج ۱ ص ۴۲۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن جبلة السلیطی. وی در
جنگ زرود الثانی که بین بنی یربوع و
بنی تغلب درگرفت شرکت داشت. (عقدالفرید
چ محمد سعید العریان ج ۶ ص ۴۹).
جنگ زرود الثانی که بین بنی یربوع و
بنی تغلب درگرفت شرکت داشت. (عقدالفرید
چ محمد سعید العریان ج ۶ ص ۴۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن جعفر. وی در جنگ
النفرات که بین بنی عامر و بنی عبس درگرفت
شرکت داشت. (عقدالفرید چ محمد سعید
العریان ج ۶ ص ۶).
النفرات که بین بنی عامر و بنی عبس درگرفت
شرکت داشت. (عقدالفرید چ محمد سعید
العریان ج ۶ ص ۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ سَ ] (اِخ) ابن حضیربن سماک بن
عتیک اشهلی اوسی. کنیهٔ او را ابویحیی و
ابوالحصین و ابوعیسی و ابوعتیک و ابوعتیق
گفته اند. صحابی است و پدر او به
حضیرالکتائب معروف بود. وی با سعدبن
معاذ رفیق ...
عتیک اشهلی اوسی. کنیهٔ او را ابویحیی و
ابوالحصین و ابوعیسی و ابوعتیک و ابوعتیق
گفته اند. صحابی است و پدر او به
حضیرالکتائب معروف بود. وی با سعدبن
معاذ رفیق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ سَ / اَ ] (اِخ) ابن ساعدةبن عامر
الانصاری الحارثی. صحابی است. (تاج
العروس).
الانصاری الحارثی. صحابی است. (تاج
العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ سَ ] (اِخ) ابن ظهیربن رافع بن عدی
انصاری اوسی حارثی، ابن عم رافع بن خدیج.
صحابی است. (تاج العروس).
انصاری اوسی حارثی، ابن عم رافع بن خدیج.
صحابی است. (تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ابن عبدالرحمن بن زیدبن
الخطاب العدوی. تابعی است. (تاج العروس).
الخطاب العدوی. تابعی است. (تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ سَ ] (اِخ) ابن یربوع خزرجی
ساعدی. صحابی و ابن عم ابن ابی اسید
ساعدی است و در یمامه کشته شد. (تاج
العروس).
ساعدی. صحابی و ابن عم ابن ابی اسید
ساعدی است و در یمامه کشته شد. (تاج
العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) الجعفی. صحابی است. (تاج
العروس). || تابعی است و روایت مراسیل
میکرد. (تاج العروس به نقل از کتاب الثقات
ابن حبان). مؤلف تاج العروس گوید: شخص
اخیر را عسکری در ضمن صحابه ...
العروس). || تابعی است و روایت مراسیل
میکرد. (تاج العروس به نقل از کتاب الثقات
ابن حبان). مؤلف تاج العروس گوید: شخص
اخیر را عسکری در ضمن صحابه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اَ ) [ فر. ] (اِ.) هر جسم هیدروژن داری که به حالت محلول ، یون هیدروژن (پروتون
) آزاد کند و به جای هیدروژن آن فلزی جانشین شود و تشکیل نمک دهد. بیشتر اسیدها
خورنده هستند و مزة ترش دارند.
) آزاد کند و به جای هیدروژن آن فلزی جانشین شود و تشکیل نمک دهد. بیشتر اسیدها
خورنده هستند و مزة ترش دارند.