هدبة
The entry is a dictionary list for the word هدبة
هدبة Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ بَ ] (ع اِ) یکی از هُدب. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). یک مژهٔ چشم.
(آنندراج).
الارب) (اقرب الموارد). یک مژهٔ چشم.
(آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ بَ ] (اِخ) ابن خالد محدثی است
معروف به هداب. (منتهی الارب). رجوع به
هداب شود.
معروف به هداب. (منتهی الارب). رجوع به
هداب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ بَ ] (اِخ) ابن خشرم بن کوز از
بنی عامربن ثعلبه بود از قضاعة. شاعری
فصیح، مرتجل، راوی و از مردم بادیهٔ حجاز
بود. مردی از بنی رقاش را به نام زیادةبن یزید
بکشت و از بیم آنکه سعدبن عاص ...
بنی عامربن ثعلبه بود از قضاعة. شاعری
فصیح، مرتجل، راوی و از مردم بادیهٔ حجاز
بود. مردی از بنی رقاش را به نام زیادةبن یزید
بکشت و از بیم آنکه سعدبن عاص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ بَ ] (اِخ) العذری. شاعری است که
در عقدالفرید اشعار بسیار از وی نقل شده
است. رجوع به عقدالفرید ج ۱، ص ۷۹ و ج ۲،
ص ۳۲۲ و ج ۳، ص ۴۸ و ج ۶، ص ۲۴۸ ...
در عقدالفرید اشعار بسیار از وی نقل شده
است. رجوع به عقدالفرید ج ۱، ص ۷۹ و ج ۲،
ص ۳۲۲ و ج ۳، ص ۴۸ و ج ۶، ص ۲۴۸ ...