هنرپیشه
The entry is a dictionary list for the word هنرپیشه
هنرپیشه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ نَ شَ / شِ ] (ص مرکب)
هنرمند:
هنرپیشه آن است کز فعل نیک
سر خویش را تاج، خود برنهد.ناصرخسرو.
هنرپیشه فرزند استاد او
که همدرس او بود و همزاد او.نظامی.
بدان خوبروی هنرپیشه داد
هنرپیشه را دل به اندیشه ...
هنرمند:
هنرپیشه آن است کز فعل نیک
سر خویش را تاج، خود برنهد.ناصرخسرو.
هنرپیشه فرزند استاد او
که همدرس او بود و همزاد او.نظامی.
بدان خوبروی هنرپیشه داد
هنرپیشه را دل به اندیشه ...