شامیة
The entry is a dictionary list for the word شامیة
شامیة Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ می یَ ] (ص نسبی) مؤنث شامی.
امرأة شامیة؛ زنی از شام. || منسوب به
مملکت شام باشد. (از منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء). || گروه شامی. (ناظم الاطباء).
امرأة شامیة؛ زنی از شام. || منسوب به
مملکت شام باشد. (از منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء). || گروه شامی. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ می یَ ] (اِخ) بطنی است معروف به
ولد شامیة، از قبیلهٔ وِلد ابوشعبان ساکن
دیرالزور، کشور سوریه و دارای ۷۰۰ چادر
است و به تیره های: عجیل و خفاجة و
حویوات تقسیم شوند. (از معجم قبایل
العرب).
ولد شامیة، از قبیلهٔ وِلد ابوشعبان ساکن
دیرالزور، کشور سوریه و دارای ۷۰۰ چادر
است و به تیره های: عجیل و خفاجة و
حویوات تقسیم شوند. (از معجم قبایل
العرب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ می یَ ] (اِخ) قبیله ای است ساکن در
قریهٔ مزار از بخش بنی عبید در منطقهٔ عجلون
از دیهای سوریه. (از معجم قبایل العرب).
قریهٔ مزار از بخش بنی عبید در منطقهٔ عجلون
از دیهای سوریه. (از معجم قبایل العرب).