Aşıki - عاشقی
The entry is a dictionary list for the word Aşıki - عاشقی
عاشقی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شِ ] (حامص) عمل عاشق.
شیفتگی. دلدادگی. عشق ورزیدن :
عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل.مولوی.
ز چشم خلق فتادم هنوز و ممکن نیست
که چشم شوخ من از عاشقی حذر گیرد.
سعدی.
نازپرورد تنعم نبرد راه به ...
شیفتگی. دلدادگی. عشق ورزیدن :
عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل.مولوی.
ز چشم خلق فتادم هنوز و ممکن نیست
که چشم شوخ من از عاشقی حذر گیرد.
سعدی.
نازپرورد تنعم نبرد راه به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شِ ] (اِخ) میرعلیشیر آرد: مولانا
عاشقی از شهر هرات بود و قصیده را پخته
میگفت از جمله اشعار اوست:
این منظری که طاق چو ابروی دلبر است
از خاک برگرفتهٔ دارای کشور است.
که در تعریف عمارت آق سرای که ...
عاشقی از شهر هرات بود و قصیده را پخته
میگفت از جمله اشعار اوست:
این منظری که طاق چو ابروی دلبر است
از خاک برگرفتهٔ دارای کشور است.
که در تعریف عمارت آق سرای که ...
Aşıki - عاشقی other entries
Next Words