Âsım - عاصم
The entry is a dictionary list for the word Âsım - عاصم
عاصم Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
defansif; hami
Arapça - Türkçe sözlük
عاصِم
1. defansif
Anlamı: savunma yapan
2. hami
Anlamı: koruyan kimse
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (ع ص) بازدارنده. (غیاث
اللغات). منع کننده. (از اقرب الموارد).
نگاه دارنده. (غیاث اللغات) (آنندراج).
حفظکننده. (از اقرب الموارد):
گفت من رفتم بر آن کوه بلند
عاصم است آن که مرا از هر گزند.مولوی.
اللغات). منع کننده. (از اقرب الموارد).
نگاه دارنده. (غیاث اللغات) (آنندراج).
حفظکننده. (از اقرب الموارد):
گفت من رفتم بر آن کوه بلند
عاصم است آن که مرا از هر گزند.مولوی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) شهری است در جنوب
یهودا و بعد از تقسیم اول به سبط یهودا داده
شد. (قاموس کتاب مقدس).
یهودا و بعد از تقسیم اول به سبط یهودا داده
شد. (قاموس کتاب مقدس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) موضعی است به بلاد
هذیل. (معجم البلدان) (منتهی الارب).
هذیل. (معجم البلدان) (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) ابن ایوب، مکنی به
ابوبکر. نحوی. وی یکی از علماء و لغویان بود
و او را آثاری است از جمله: شرح معلقات و
شرح دیوان امرؤالقیس. وی به سال ۱۶۴
هـ . ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی).
ابوبکر. نحوی. وی یکی از علماء و لغویان بود
و او را آثاری است از جمله: شرح معلقات و
شرح دیوان امرؤالقیس. وی به سال ۱۶۴
هـ . ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) ابن بهدلة الکوفی الاسدی.
کنیهٔ او ابوبکر و یکی از قراء سبعه بود و به
سال ۱۲۸ هـ . ق. درگذشت. او شاگرد
ابوعبدالرحمان السلمی و زراربن حبیش بود.
(الاعلام زرکلی).
کنیهٔ او ابوبکر و یکی از قراء سبعه بود و به
سال ۱۲۸ هـ . ق. درگذشت. او شاگرد
ابوعبدالرحمان السلمی و زراربن حبیش بود.
(الاعلام زرکلی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) ابن خلیفةبن معفل الضبی.
یکی از سواران عرب جاهلی و از شعرای
مخضرمین بود. وی اسلام را درک کرد و در
بصره ساکن بود و به سال ۳۰ هـ . ق. درگذشت.
(از الاعلام زرکلی).
یکی از سواران عرب جاهلی و از شعرای
مخضرمین بود. وی اسلام را درک کرد و در
بصره ساکن بود و به سال ۳۰ هـ . ق. درگذشت.
(از الاعلام زرکلی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) ابن سلیمان الاحول
البصری. یکی از محدثان و معتمدان بصره
بود. وی در کوفه عمل حسبه و در مدائن
منصب قضا داشت و به سال ۱۴۲ هـ . ق.
درگذشت. (الاعلام زرکلی).
البصری. یکی از محدثان و معتمدان بصره
بود. وی در کوفه عمل حسبه و در مدائن
منصب قضا داشت و به سال ۱۴۲ هـ . ق.
درگذشت. (الاعلام زرکلی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) ابن عدی عجلانی. از
بزرگان بنی عجلان و از صحابه بود و حضرت
رسول خلافت خویش را در مدینه به وی داد.
او به سال ۴۵ هـ . ق. درگذشت. (الاعلام
زرکلی). و رجوع به امتاع الاسماع ...
بزرگان بنی عجلان و از صحابه بود و حضرت
رسول خلافت خویش را در مدینه به وی داد.
او به سال ۴۵ هـ . ق. درگذشت. (الاعلام
زرکلی). و رجوع به امتاع الاسماع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) ابن علی بن عاصم بن
صهیب التیمی. یکی از حافظان حدیث و از
ثقات بود. وی مردم را حدیث میکرد و در
مجلس او هزار تن حاضر میشد و به سال
۲۲۱ هـ . ق. درگذشت. (از ...
صهیب التیمی. یکی از حافظان حدیث و از
ثقات بود. وی مردم را حدیث میکرد و در
مجلس او هزار تن حاضر میشد و به سال
۲۲۱ هـ . ق. درگذشت. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) ابن عمربن الخطاب
القرشی العدوی. جد عمربن عبدالعزیز و از
شعراست. و به سال ۷۰ هـ . ق. درگذشت. (از
الاعلام زرکلی). و رجوع به امتاع الاسماع ج
۱ ص ۲۹۸ شود.
القرشی العدوی. جد عمربن عبدالعزیز و از
شعراست. و به سال ۷۰ هـ . ق. درگذشت. (از
الاعلام زرکلی). و رجوع به امتاع الاسماع ج
۱ ص ۲۹۸ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) ابن عمیرالسعدی. وی از
شجاعان عرب است که شاهد وقایع
ماوراءالنهر با نصربن سیار بود و به سال ۱۳۱
هـ . ق. در نهاوند کشته شد. (از الاعلام زرکلی).
شجاعان عرب است که شاهد وقایع
ماوراءالنهر با نصربن سیار بود و به سال ۱۳۱
هـ . ق. در نهاوند کشته شد. (از الاعلام زرکلی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - نگاهدارنده ، حفظ کننده . 2 - بازدارنده ، بازدارنده از
لغزش و خطا.
لغزش و خطا.
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
عاصِم: حافِظ، صائِن، واقٍ
protector, preserver, guardian, guarder, defender
Âsım - عاصم other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.