پرندآور
The entry is a dictionary list for the word پرندآور
پرندآور Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ رَ وَ ] (ص مرکب) شمشیر
جوهردار. (رشیدی). تیغ گوهردار. (اسدی).
گوهردار (شمشیر و مانند آن). تیغ گهردار.
(صحاح الفرس). تیغ و شمشیر جوهردار.
(برهان) (جهانگیری). برندآور:
بینداخت تیغ پرندآورش
همی خواست از تن بریدن سرش.دقیقی.
از نهیب جود دست درفشانت روز ...
جوهردار. (رشیدی). تیغ گوهردار. (اسدی).
گوهردار (شمشیر و مانند آن). تیغ گهردار.
(صحاح الفرس). تیغ و شمشیر جوهردار.
(برهان) (جهانگیری). برندآور:
بینداخت تیغ پرندآورش
همی خواست از تن بریدن سرش.دقیقی.
از نهیب جود دست درفشانت روز ...