ازم
The entry is a dictionary list for the word ازم
ازم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع مص) سخت گزیدن بتمام دهن.
(منتهی الارب). || گرفتن بدندان.
بدندان گرفتن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی):
ازم الفرس علی فاس اللجام؛ بگرفت اسب گام
لگام را بدندان. (منتهی الارب).
|| دندان برهم ...
(منتهی الارب). || گرفتن بدندان.
بدندان گرفتن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی):
ازم الفرس علی فاس اللجام؛ بگرفت اسب گام
لگام را بدندان. (منتهی الارب).
|| دندان برهم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ زُ ] (ترکی، اِ) انگور. (غیاث
اللغات):
آن یکی کز ترک بد گفت ای گزم
من نمی خواهم عنب، خواهم
اُزُم.مولوی.
اللغات):
آن یکی کز ترک بد گفت ای گزم
من نمی خواهم عنب، خواهم
اُزُم.مولوی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ناحیه ای از نواحی سیراف،
دارای آبهای شیرین و هوای نیک و بدانجا
منسوبست بحربن یحیی بن بحر الازمی
الفارسی و حسن بن علی بن عبدالصمدبن
یونس بن مهران ابوسعید البصری معروف
بالازمی. (از معجم البلدان). ...
دارای آبهای شیرین و هوای نیک و بدانجا
منسوبست بحربن یحیی بن بحر الازمی
الفارسی و حسن بن علی بن عبدالصمدبن
یونس بن مهران ابوسعید البصری معروف
بالازمی. (از معجم البلدان). ...