اترار
The entry is a dictionary list for the word اترار
اترار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) بیوکندن. (زوزنی).
بیفکندن. افکندن. فکندن. انداختن.
|| انداختن دست را بزخم شمشیر.
|| بریدن. || دور کردن. دور
انداختن کسی را از جای خود.
|| ...
بیفکندن. افکندن. فکندن. انداختن.
|| انداختن دست را بزخم شمشیر.
|| بریدن. || دور کردن. دور
انداختن کسی را از جای خود.
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (از ع، اِ) (مصحف اثرار) زرشک.
زرَک. (بحر الجواهر). زارَخ. انبرباریس .
زنبر. زَنبل. و صاحب برهان گوید آنرا با ثاء
مثلثه و زاء معجمه نیز گفته اند. و به اشرار با
شین و راء مهمله نیز همین معنی ...
زرَک. (بحر الجواهر). زارَخ. انبرباریس .
زنبر. زَنبل. و صاحب برهان گوید آنرا با ثاء
مثلثه و زاء معجمه نیز گفته اند. و به اشرار با
شین و راء مهمله نیز همین معنی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (اِخ) نام شهریست در ساحل
غربی رود سیحون و این نام قدیم فاراب
است. و هم اکنون خرابه های این شهر در
نه فرسنگی جنوب شهر «ترکستان» و یا
«حضرت» دیده میشود. و مولد ابونصر حکیم ...
غربی رود سیحون و این نام قدیم فاراب
است. و هم اکنون خرابه های این شهر در
نه فرسنگی جنوب شهر «ترکستان» و یا
«حضرت» دیده میشود. و مولد ابونصر حکیم ...