طریح
The entry is a dictionary list for the word طریح
طریح Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (ع ص) جای دور. (منتهی
الارب) (آنندراج). || انداخته شده. (منتخب
اللغات). بمعنی مطروح. || (اِخ) از اعلام
است. (منتهی الارب) (آنندراج).
الارب) (آنندراج). || انداخته شده. (منتخب
اللغات). بمعنی مطروح. || (اِخ) از اعلام
است. (منتهی الارب) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طُ رَ ] (اِخ) الثقفی ابن اسماعیل بن
عُبیدبن اسیدبن علاج بن ابی سلمةبن
عبدالعزی. مادر وی خزاعیة دختر عبداللََّه بن
سباع ابوالصلت، شاعر مشهور عرب بوده
است. در دولت بنی امیه نشو و نما یافت، همهٔ
قریحهٔ خویش ...
عُبیدبن اسیدبن علاج بن ابی سلمةبن
عبدالعزی. مادر وی خزاعیة دختر عبداللََّه بن
سباع ابوالصلت، شاعر مشهور عرب بوده
است. در دولت بنی امیه نشو و نما یافت، همهٔ
قریحهٔ خویش ...