Tabei - طبعی
The entry is a dictionary list for the word Tabei - طبعی
طبعی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (ص نسبی) جبلی. صاحب
غیاث اللغات گوید: طبعی منسوب به طبیعت
است، چرا که حرف ثالث اگر با باشد در حالت
نسبت حذف کنند، چنانچه مدنی منسوب به
مدینه و بهمین حرکات نام فنی از ...
غیاث اللغات گوید: طبعی منسوب به طبیعت
است، چرا که حرف ثالث اگر با باشد در حالت
نسبت حذف کنند، چنانچه مدنی منسوب به
مدینه و بهمین حرکات نام فنی از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) یکی از شعرای عثمانی
است. وی در قرن دهم هجری میزیسته و از
دانشمندان عصر خود و تلامذهٔ ابوالسعود
افندی بود. بعدها حیثیت خود را بانهماک در
عیش و عشرت لکه دار کرده است. (قاموس
الاعلام ترکی).
است. وی در قرن دهم هجری میزیسته و از
دانشمندان عصر خود و تلامذهٔ ابوالسعود
افندی بود. بعدها حیثیت خود را بانهماک در
عیش و عشرت لکه دار کرده است. (قاموس
الاعلام ترکی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) یکی از شعرای عثمانی
است. وی در قرن دهم هجری میزیسته و به
اشتب زاده شهرت داشته. از اوست:
عارضک شوقیله یا قدم سینه م اوزره تازه داغ
سینه ده شاه خیالک قوروی بر گلگون اوتاغ.
(قاموس ...
است. وی در قرن دهم هجری میزیسته و به
اشتب زاده شهرت داشته. از اوست:
عارضک شوقیله یا قدم سینه م اوزره تازه داغ
سینه ده شاه خیالک قوروی بر گلگون اوتاغ.
(قاموس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) اصفهانی. تخلص یکی از
شعرای ایران است، نامش عبداللََّه وی از اهالی
اصفهان بود، در اوایل عبدی و بعد طبعی
تخلص میکرد. از اوست:
سیل اشکم گرهی در دل جیحون زده است
تیر آهم به صف چرخ ...
شعرای ایران است، نامش عبداللََّه وی از اهالی
اصفهان بود، در اوایل عبدی و بعد طبعی
تخلص میکرد. از اوست:
سیل اشکم گرهی در دل جیحون زده است
تیر آهم به صف چرخ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) سمنانی. یکی از شعرای
ایران و از اهالی سمنان بوده. از اوست:
شرح سوز دل که عمری از تو پنهان داشتم
گر نگویم دل، وگر گویم زبان میسوزدم.
(قاموس الاعلام ترکی).
ایران و از اهالی سمنان بوده. از اوست:
شرح سوز دل که عمری از تو پنهان داشتم
گر نگویم دل، وگر گویم زبان میسوزدم.
(قاموس الاعلام ترکی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) سیستانی. یکی از شعرای
ایران است و از اهالی سیستان بوده است. از
اوست:
زود از برم چنین گله آلود برمخیز
باقی نمانده جز نفسی، زود برمخیز.
(قاموس الاعلام ترکی).
نصرآبادی آرد: گویا از اکابر سیستان است.
طبعش خیلی لطف داشته ...
ایران است و از اهالی سیستان بوده است. از
اوست:
زود از برم چنین گله آلود برمخیز
باقی نمانده جز نفسی، زود برمخیز.
(قاموس الاعلام ترکی).
نصرآبادی آرد: گویا از اکابر سیستان است.
طبعش خیلی لطف داشته ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) قزوینی. یکی از شعرای
ایران و از اهالی قزوین می باشد. وی از تلامذهٔ
حکیم شفائی اصفهانی بوده است:
تنها به دیده می نتوان دادِ گریه داد
چون ابر باید از همه اعضا گریستن.
(قاموس الاعلام ترکی).
نصرآبادی آرد: طبعی ...
ایران و از اهالی قزوین می باشد. وی از تلامذهٔ
حکیم شفائی اصفهانی بوده است:
تنها به دیده می نتوان دادِ گریه داد
چون ابر باید از همه اعضا گریستن.
(قاموس الاعلام ترکی).
نصرآبادی آرد: طبعی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (معرب، اِ) کلیبولی. یکی از
شعرای قرن دهم عثمانی است. وی از اهالی
کلیبولی بوده و نامش سلیمان است. مدتی به
قضاوت اشتغال داشته و بعدها در بغداد به
دفترداری پرداخته است. (قاموس الاعلام
ترکی).
شعرای قرن دهم عثمانی است. وی از اهالی
کلیبولی بوده و نامش سلیمان است. مدتی به
قضاوت اشتغال داشته و بعدها در بغداد به
دفترداری پرداخته است. (قاموس الاعلام
ترکی).
Tabei - طبعی other entries
Next Words