başa - باشا
The entry is a dictionary list for the word başa - باشا
باشا Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
paşa
Arapça - Türkçe sözlük
باشا
paşa
Anlamı: osmanlı devleti'nde belli rütbedeki askerlere verilen ad
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
الوسيط
(الباشا): لقب من ألقاب الشرف استعمل في تركيا والبلاد التي خضعت لها. (د).
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
باشا [مفرد]: ج باشَوات: لقب تشريف رسميّ تركيّ الأصل استعمل في تركيا وبعض البلاد التي خضعت لها، ومازال متداولاً في بعض البلاد بصفة غير رسميّة.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پاشا. مخفف پادشاه. (آنندراج)
(ناظم الاطباء). || وزیر. (آنندراج). وزیر
بزرگ. || حاکم. والی. (ناظم الاطباء).
معرب پاشا. صاحب النقود آرد: لقبی است به
ترکی که به صاحب منصبان و مقامات بزرگ
دولتی داده میشده ...
(ناظم الاطباء). || وزیر. (آنندراج). وزیر
بزرگ. || حاکم. والی. (ناظم الاطباء).
معرب پاشا. صاحب النقود آرد: لقبی است به
ترکی که به صاحب منصبان و مقامات بزرگ
دولتی داده میشده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) جانوری معروف که بدان شکار کنند.
(آنندراج). قسمی از باز شکاری. (ناظم
الاطباء). و رجوع به باشه و باشق شود. ظاهراً
در این معنی تحریف یا لهجه ای از باشه است.
(آنندراج). قسمی از باز شکاری. (ناظم
الاطباء). و رجوع به باشه و باشق شود. ظاهراً
در این معنی تحریف یا لهجه ای از باشه است.
başa - باشا other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.