وامدار
The entry is a dictionary list for the word وامدار
وامدار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرکب) مدیون. (منتهی
الارب). غریم. (منتهی الارب) (دهار). غارم.
(دهار). مدان. مدین. (منتهی الارب). کسی که
دارای دین و قرض باشد. (ناظم الاطباء).
قرض مند. بدهکار. مقروض. قرض دار:
هزار بوسه فزون است بر لب تو مرا
تو وامداری برخیز ...
الارب). غریم. (منتهی الارب) (دهار). غارم.
(دهار). مدان. مدین. (منتهی الارب). کسی که
دارای دین و قرض باشد. (ناظم الاطباء).
قرض مند. بدهکار. مقروض. قرض دار:
هزار بوسه فزون است بر لب تو مرا
تو وامداری برخیز ...