گشادهدست
The entry is a dictionary list for the word گشادهدست
گشادهدست Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ دَ / دِ دَ ] (ص مرکب)
جوانمرد. خیر. کریم. سخی. بذال. باسخاوت.
طلق الیدین. (دستور اللغة): و عزیز مردی
راست بود اندر عمل اما گشاده دست و
شایگان نبود. (تاریخ سیستان).
|| نافذالامر. ...
جوانمرد. خیر. کریم. سخی. بذال. باسخاوت.
طلق الیدین. (دستور اللغة): و عزیز مردی
راست بود اندر عمل اما گشاده دست و
شایگان نبود. (تاریخ سیستان).
|| نافذالامر. ...