çarecu - چارهجو
The entry is a dictionary list for the word çarecu - چارهجو
چارهجو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رِ ] (نف مرکب) چاره جوی.
تدبیرکننده. مدبر. جویای اصلاح امور. آنکه
تدبیر و حیله کند. مصلحت اندیش :
بفرمود تا پیش او آمدند
بدان آرزو چاره جو آمدند.فردوسی.
به فرمان همه پیش او آمدند
به جان هر کسی ...
تدبیرکننده. مدبر. جویای اصلاح امور. آنکه
تدبیر و حیله کند. مصلحت اندیش :
بفرمود تا پیش او آمدند
بدان آرزو چاره جو آمدند.فردوسی.
به فرمان همه پیش او آمدند
به جان هر کسی ...