tenharev - تنهارو
The entry is a dictionary list for the word tenharev - تنهارو
تنهارو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ رَ / رُو ] (نف مرکب) تنهارونده.
تنهاخرام. تک رو:
یا چو الیاس باش تنهارو
یا چو ابلیس شو حریف نواز.سنائی.
شیر تنهارو شریعت را
با سگی در خطاب دیدستند.خاقانی.
تنهاروی، ز صومعه داران شهر قدس
گه گه کند به زاویهٔ ...
تنهاخرام. تک رو:
یا چو الیاس باش تنهارو
یا چو ابلیس شو حریف نواز.سنائی.
شیر تنهارو شریعت را
با سگی در خطاب دیدستند.خاقانی.
تنهاروی، ز صومعه داران شهر قدس
گه گه کند به زاویهٔ ...