بیدادگر
The entry is a dictionary list for the word بیدادگر
بیدادگر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (ص مرکب) بیدادمند.
بیدادوند. ستمگر و متعدی و ظالم. (ناظم
الاطباء). جائر. غاشم. ستمکار. غشوم.
متعدی. قاسط. ستم پیشه. جفاکار. جفاپیشه.
طاغیه. (یادداشت مؤلف). ظالم و ستمکار
لیکن موافق قاعده نادادگر باید چه دادگر گوئیا
صیغهٔ فاعل است و ...
بیدادوند. ستمگر و متعدی و ظالم. (ناظم
الاطباء). جائر. غاشم. ستمکار. غشوم.
متعدی. قاسط. ستم پیشه. جفاکار. جفاپیشه.
طاغیه. (یادداشت مؤلف). ظالم و ستمکار
لیکن موافق قاعده نادادگر باید چه دادگر گوئیا
صیغهٔ فاعل است و ...