Sâdık - صادق
The entry is a dictionary list for the word Sâdık - صادق
صادق Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
asli; hakikatli; hakikî; muti; sadakatli; sadık
Arapça - Türkçe sözlük
صادِق
1. sadık
Anlamı: dostluğu ve bağlılığı içten olan kimse
2. muti
Anlamı: yumuşak başlı, itaat eden
3. sadakatli
Anlamı: içten bağlı, sadık
4. hakikatli
Anlamı: yakınlığı ve bağlılığı sürekli olan
5. asli
Anlamı: temel olarak alınan, esas olan
6. hakikî
Anlamı: gerçek olan
Farsça - Türkçe sözlük
sadık
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
صادقَ/ صادقَ على يصادق، مُصادَقةً وصِداقًا، فهو مُصادِق، والمفعول مُصادَق
• صادق فلانًا: بادله الصَّداقةَ والمودَّةَ، اتَّخذه صديقًا، صاحبه "صادَق أولاد الجيران- صادقته المودّة والنَّصيحة- معاداة العاقل خيرٌ من مصادقة الجاهل- أُصادق نفس المرء من قبل جسمه ... وأعرفها في فعله والتَّكلُّمِ"| صادقه المودّةَ: أخلصها له.
• صادق على الشَّيء: صَدَّق عليه، وافق عليه، أقرَّه "صادَق على العقد في المحكمة- صادق رئيس الوزراء على القرار".
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
صَادِق [مفرد]: ج صادقون وصُدُق، مؤ صادقة، ج مؤ صادقات وصوادقُ: اسم فاعل من صدَقَ/ صدَقَ في| الحملة الصَّادقة: في الحرب هي الشَّديدة- الصَّادق الأمين: محمّد صلَّى الله عليه وسلَّم- الفَجر الصَّادق: البياض المعترض في الأفق يبدأ ظهوره وقت صلاة الفجر- النِّيَّة الصَّادقة: العزيمة المخلصة- تمرٌ صادق الحلاوة: شديدها- حمَل عليه بحملة صادقة: بعزيمةٍ صحيحة- شهادة صادقة: صحيحة- صادق الحدس: الذي يظنّ الظَّنّ فلا يُخطِئ- عُقدة الحُبّ الصَّادق: الرِّباط الذي يدلُّ على استمراريَّة العهد بين المحبّين- نيَّة صادقة/ عاطفة صادقة: مخلصة.
• الصَّادِق: اسم من أسماء الله الحسنى، ومعناه: الذي تُطابق أفعالُه أقوالَه.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (ع ص) نعت فاعلی از صدق.
راستگو. مقابل کاذب. راست گوینده. ج،
صادقون، صادقین :
این دو صادق خرد و رأی که میزان دلند
بر پی عقرب عصیان شدنم نگذارند.خاقانی.
گفتی که چو خاقانی عشاق بسی دارم
صادق تر ...
راستگو. مقابل کاذب. راست گوینده. ج،
صادقون، صادقین :
این دو صادق خرد و رأی که میزان دلند
بر پی عقرب عصیان شدنم نگذارند.خاقانی.
گفتی که چو خاقانی عشاق بسی دارم
صادق تر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) وی از مردم ادرنه بود و با
حسن خطی که داشت کتب بسیار تحریر کرد.
این بیت او راست:
ساقی سکا کوز قپد و غنی کوردی حبابک
آلندوغی هپ اوایدی مجلس ده شرابک.
(قاموس الاعلام).
حسن خطی که داشت کتب بسیار تحریر کرد.
این بیت او راست:
ساقی سکا کوز قپد و غنی کوردی حبابک
آلندوغی هپ اوایدی مجلس ده شرابک.
(قاموس الاعلام).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) وی از مردم بلگراد و به
حسن خط مشهور و طریقهٔ علمی را سالک
بود. این بیت او راست:
ایدر بر لحظه ده بیک کز بنی مقبول و مردودی
عتاب عشوه آمیزی خطاب خنده آلودی.
(قاموس الاعلام).
حسن خط مشهور و طریقهٔ علمی را سالک
بود. این بیت او راست:
ایدر بر لحظه ده بیک کز بنی مقبول و مردودی
عتاب عشوه آمیزی خطاب خنده آلودی.
(قاموس الاعلام).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) (امام...) جعفربن محمدبن
علی بن حسین بن علی (ع). ابن خلکان گوید:
وی بر مذهب امامیه یکی از ائمهٔ اثناعشر
است. از سادات اهل بیت بود و بخاطر صدق
گفتار به صادق ملقب گشت. فضل او
مشهورتر ...
علی بن حسین بن علی (ع). ابن خلکان گوید:
وی بر مذهب امامیه یکی از ائمهٔ اثناعشر
است. از سادات اهل بیت بود و بخاطر صدق
گفتار به صادق ملقب گشت. فضل او
مشهورتر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) (خواجه...) وی نویسندهٔ
ولات کردستان بود، طبعی داشته. این دو بیت
را از او نگاشت و نامی از وی به روزگار
گذاشت:
از ازل صادق به دنیا میل آمیزش نداشت
چند روزی آمد و یاران خود را دید ...
ولات کردستان بود، طبعی داشته. این دو بیت
را از او نگاشت و نامی از وی به روزگار
گذاشت:
از ازل صادق به دنیا میل آمیزش نداشت
چند روزی آمد و یاران خود را دید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) (محمودافندی...) دبیر
مدرسهٔ عابدین امریکائی در مصر. وی مؤلف
کتاب جغرافیای تجارتی است که جزء اول آن
بسال ۱۳۳۰ هـ . ق. چاپ شده. (معجم
المطبوعات ستون ۱۷۱۱).
مدرسهٔ عابدین امریکائی در مصر. وی مؤلف
کتاب جغرافیای تجارتی است که جزء اول آن
بسال ۱۳۳۰ هـ . ق. چاپ شده. (معجم
المطبوعات ستون ۱۷۱۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) (میرزا...) از اهل اردوباد
است. طالب علمی است بسیار خوش سلیقه.
در زمان شاه مرحوم به مشهد مقدس رفت و
سادات آن آستانهٔ قدس را هجو کرد، پس از
مقام بالاتر حکم اخراجش صادر شد. گویند
اکنون در دکن است ...
است. طالب علمی است بسیار خوش سلیقه.
در زمان شاه مرحوم به مشهد مقدس رفت و
سادات آن آستانهٔ قدس را هجو کرد، پس از
مقام بالاتر حکم اخراجش صادر شد. گویند
اکنون در دکن است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) (میرزا...) وی از مردم
اصفهان و معروف به گاو بود، خوش طبعان
زمانه به این لقبش ملقب ساختند، چه این
قطعه بطرز قطعهٔ خاقانی موزون کرد:
ای صادق آن کسان که به راه تو میروند
ایشان خرند ...
اصفهان و معروف به گاو بود، خوش طبعان
زمانه به این لقبش ملقب ساختند، چه این
قطعه بطرز قطعهٔ خاقانی موزون کرد:
ای صادق آن کسان که به راه تو میروند
ایشان خرند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) صاحب آتشکده گوید: نام
وی سیدمحمد صادق و تخلص او صادق
است. سیدی والانژاد و عالمی پاک اعتقاد و
فاضلی درویش نهاد است، اصل وی از طبقهٔ
سادات عظیم الشأن از تفرش قم و در عنفوان
و ...
وی سیدمحمد صادق و تخلص او صادق
است. سیدی والانژاد و عالمی پاک اعتقاد و
فاضلی درویش نهاد است، اصل وی از طبقهٔ
سادات عظیم الشأن از تفرش قم و در عنفوان
و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) نام وی علی خان میرزا و
متخلص به صادق و برادر کوچکتر مراد است.
جوانی بسیار نامراد و کوچک دل و هم زبان
است و چنان عاشق پیشه و باذوق است که اگر
محتاج نباشد بجز کار ذوق ...
متخلص به صادق و برادر کوچکتر مراد است.
جوانی بسیار نامراد و کوچک دل و هم زبان
است و چنان عاشق پیشه و باذوق است که اگر
محتاج نباشد بجز کار ذوق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) ابن اشعث. شیخ طوسی
در رجال خود او را از اصحاب امیرالمؤمنین
(ع) شمرده است. امامی و مجهول الحال است.
(تنقیح المقال ج ۹ ص ۹۰).
در رجال خود او را از اصحاب امیرالمؤمنین
(ع) شمرده است. امامی و مجهول الحال است.
(تنقیح المقال ج ۹ ص ۹۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) ابن خلف بن صادق بن کتیل
انصاری طلیطلی اندلسی. ابن بشکوال گوید:
وی سفری به مشرق کرد و حدیث شنید و
روایت کرد و در برغش از قراء قرب طلیطله
سکونت جست و پس از سال ۴۷۰ ...
انصاری طلیطلی اندلسی. ابن بشکوال گوید:
وی سفری به مشرق کرد و حدیث شنید و
روایت کرد و در برغش از قراء قرب طلیطله
سکونت جست و پس از سال ۴۷۰ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) ابن صالح. از مردم اصفهان.
او راست: کتاب شاهد صادق که نسخه ای از
آن در مدرسهٔ اصری است. (احوال رودکی
ص ۵۱۱).
او راست: کتاب شاهد صادق که نسخه ای از
آن در مدرسهٔ اصری است. (احوال رودکی
ص ۵۱۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) ابن صالح بن عبدالرحمان
بانقوسی حلبی. وی از افاضل حلب است. در
آن شهر متولد شد و به همانجا بسال ۱۲۰۳
هـ . ق. وفات یافت. شعری دارد که کمال الدین
غزی قطعه ای از آن را ...
بانقوسی حلبی. وی از افاضل حلب است. در
آن شهر متولد شد و به همانجا بسال ۱۲۰۳
هـ . ق. وفات یافت. شعری دارد که کمال الدین
غزی قطعه ای از آن را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) ابن عبدالرحمان بن
عبداللََّه بن محمد بخشی حلبی حنفی خلوتی،
ملقب به صلاح الدین و رئیس فرقهٔ اخلاصیهٔ
حلب است. مولد وی سال ۱۱۳۳ هـ . ق. وی
در کنف پدر و اعمام پرورش یافت و از ...
عبداللََّه بن محمد بخشی حلبی حنفی خلوتی،
ملقب به صلاح الدین و رئیس فرقهٔ اخلاصیهٔ
حلب است. مولد وی سال ۱۱۳۳ هـ . ق. وی
در کنف پدر و اعمام پرورش یافت و از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) ابن عبدالسلام، معروف به
بترونی حلبی. سیدمحمد امین محبی دمشقی
در ذیل نفحة، او و خاندان او را بغایت ستوده
و شعر وی را توصیف کند. او در اوائل قرن
یازدهم هجری وفات کرد. محمد ...
بترونی حلبی. سیدمحمد امین محبی دمشقی
در ذیل نفحة، او و خاندان او را بغایت ستوده
و شعر وی را توصیف کند. او در اوائل قرن
یازدهم هجری وفات کرد. محمد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(دِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - راستگو. 2 - راست و درست . 3 - پیدا و آشکار.
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
ayıq(izah: inanılır. işgilsiz. doğru. səmimi. – sevgisində bayıq qalmaq. – bayıqca söylədi üzünə.)
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
çin(izah: –işində çin, sonra din: işivi doğru gör, sonra dinlən, istən, müddəi ol. –işində çin, sonra din: işivi doğru gör, sonra dinlən, istən, müddəi ol. kin yolun bıraq, çin yola yolun, yaşamın yasa, atsala donun. (kin yolun bıraq, çin yolun tutun
Sâdık - صادق other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.