geri - گری
The entry is a dictionary list for the word geri - گری
گری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (پسوند) از گر +ی (حاصل
مصدر). اسم مصدرهای مختوم به گری بر دو
قسم اند: الف -بخشی آنها هستند که بدون
(ی) مورد استعمال دارند، مانند دادگری،
بیدادگری، آهنگری، مسگری، آرایشگری،
کیمیاگری، زرگری، خوالیگری؛ که دادگر،
بیدادگر، مسگر، ...
مصدر). اسم مصدرهای مختوم به گری بر دو
قسم اند: الف -بخشی آنها هستند که بدون
(ی) مورد استعمال دارند، مانند دادگری،
بیدادگری، آهنگری، مسگری، آرایشگری،
کیمیاگری، زرگری، خوالیگری؛ که دادگر،
بیدادگر، مسگر، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِ) هر پیمانه را گویند خواه
جریب که پیمانهٔ زمین است و خواه گز که
زمین و جامه و امثال آن بدان پیمایند و گز
کنند و خواه کیله که پیمانهٔ غله است و خواه
پنگان که ...
جریب که پیمانهٔ زمین است و خواه گز که
زمین و جامه و امثال آن بدان پیمایند و گز
کنند و خواه کیله که پیمانهٔ غله است و خواه
پنگان که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (حامص) (از: گر +ی حاصل
مصدر، اسم معنی) (حاشیهٔ برهان قاطع چ
معین). گر بودن یعنی علت جرب داشتن.
(برهان) (آنندراج).
مصدر، اسم معنی) (حاشیهٔ برهان قاطع چ
معین). گر بودن یعنی علت جرب داشتن.
(برهان) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ ] (اِ) گره باشد اعم از گره ریسمان
و چوب و امثال آن. (برهان) (آنندراج).
و چوب و امثال آن. (برهان) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِ) گردن که بعربی جید خوانند و
از این جهت است که بخیهٔ جامه را گریبان
میگویند یعنی نگه دارندهٔ گردن، چه بان بمعنی
نگاه دارنده است و در دیگ بریان پلاو نیز
محاذی گردن گوسفند بریان را ...
از این جهت است که بخیهٔ جامه را گریبان
میگویند یعنی نگه دارندهٔ گردن، چه بان بمعنی
نگاه دارنده است و در دیگ بریان پلاو نیز
محاذی گردن گوسفند بریان را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ ] (فعل امر، اِمص) ریشهٔ معنی
گریستن و گرییدن. (حاشیهٔ برهان چ معین).
|| گریه و امر به گریه کردن یعنی گریه کن.
(فرهنگ اسدی) (برهان) (آنندراج):
تو اکنون به درد برادر گری
چه با طوس نوذر ...
گریستن و گرییدن. (حاشیهٔ برهان چ معین).
|| گریه و امر به گریه کردن یعنی گریه کن.
(فرهنگ اسدی) (برهان) (آنندراج):
تو اکنون به درد برادر گری
چه با طوس نوذر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ رِ ] (اِخ) استفن. فیزیک دان
انگلیسی متولد در لندن. (در حدود ۱۶۷۰ -
۱۷۳۶م.). او امکان استفادهٔ از نیروی برق را
در اجسام هادی ارائه نمود و اعمال الکتریکی
را از فواصل دور کشف کرد.
انگلیسی متولد در لندن. (در حدود ۱۶۷۰ -
۱۷۳۶م.). او امکان استفادهٔ از نیروی برق را
در اجسام هادی ارائه نمود و اعمال الکتریکی
را از فواصل دور کشف کرد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ رِ ] (اِخ) توماس. شاعر انگلیسی
متولد در لندن . (۱۷۱۶ -۱۷۷۱م.).
شعرهای رثایی او مملو از حزن و ظرافت
است.
متولد در لندن . (۱۷۱۶ -۱۷۷۱م.).
شعرهای رثایی او مملو از حزن و ظرافت
است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ رِ ] (اِخ) جین . شاهزاده خانم
انگلیسی متولد در برادگیت . (۱۵۳۸ -
۱۵۵۹م.). دختر کوچک ماری خواهر
هنری هشتم که برخلاف میل و رضای
خویش به تاج و تخت انگلستان رسید و
تسلیم ...
انگلیسی متولد در برادگیت . (۱۵۳۸ -
۱۵۵۹م.). دختر کوچک ماری خواهر
هنری هشتم که برخلاف میل و رضای
خویش به تاج و تخت انگلستان رسید و
تسلیم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ رِ ] (اِخ) ده کوچکی است از
دهستان جوزم و دهج بخش شهر بابک
شهرستان یزد، واقع در ۳۱ هزارگزی شمال
شهر بابک و ۱۳ هزارگزی راه جوزم به شهر
بابک. هوای آن معتدل، دارای ۵۶ تن سکنه
است. ...
دهستان جوزم و دهج بخش شهر بابک
شهرستان یزد، واقع در ۳۱ هزارگزی شمال
شهر بابک و ۱۳ هزارگزی راه جوزم به شهر
بابک. هوای آن معتدل، دارای ۵۶ تن سکنه
است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِخ) دهی است از بخش درکواز
شهرستان ایلام، واقع در ۲۱۰۰۰گزی جنوب
خاوری قلعه دره کنار راه مالرو امامزاده
نصرالدین. هوای آن معتدل، دارای ۲۷۰ تن
سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود.
محصول آن غلات و ...
شهرستان ایلام، واقع در ۲۱۰۰۰گزی جنوب
خاوری قلعه دره کنار راه مالرو امامزاده
نصرالدین. هوای آن معتدل، دارای ۲۷۰ تن
سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود.
محصول آن غلات و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گَ) (پس .) در ترکیب با بعضی واژه ها، معنای حاصل مصدری می دهد. مانند: دادگری .
geri - گری other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.