renk - رنگ
The entry is a dictionary list for the word renk - رنگ
رنگ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
renk
Farsça - Türkçe sözlük
renk; boya
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِ) لون. (برهان قاطع). اثر نور که
بر ظاهر اجسام نمایشهای مختلف می دهد،
بعربی لون گویند. (فرهنگ نظام). لون یعنی اثر
مخصوصی که در چشم از انعکاس اشعهٔ نور
در روی اجسام پدید آید. (ناظم الاطباء).
آرنگ. گون. گونه. ...
بر ظاهر اجسام نمایشهای مختلف می دهد،
بعربی لون گویند. (فرهنگ نظام). لون یعنی اثر
مخصوصی که در چشم از انعکاس اشعهٔ نور
در روی اجسام پدید آید. (ناظم الاطباء).
آرنگ. گون. گونه. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِ) آهنگ مخصوص رقص.
آهنگی که بتوان با آن رقصید.
- یک رِنگی؛ آوازی که تابع یک مقام باشد
مثل شهرآشوب. (فرهنگ نظام).
آهنگی که بتوان با آن رقصید.
- یک رِنگی؛ آوازی که تابع یک مقام باشد
مثل شهرآشوب. (فرهنگ نظام).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) (اِ.) 1 - شُتر قوی که برای بچه زادن نگه می دارند. 2 - بز کوهی .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) [ په . ] (اِ.) 1 - ماده ای که از معدن یا گیاه یا با عمل شیمیایی به صورت
پودر یا مایع تهیه کنند و برای نقاشی به کار برند. 2 - صورت ظاهر هر چیزی که دیده
شود مانند: سفیدی و سبزی و سرخی و غیره .
پودر یا مایع تهیه کنند و برای نقاشی به کار برند. 2 - صورت ظاهر هر چیزی که دیده
شود مانند: سفیدی و سبزی و سرخی و غیره .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) (اِ.) 1 - رنج ، محنت . 2 - عیب . 3 - حیله ، مکر. 4 - سود، بهره .
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
barwa; farba; farbować; kolor; kolorować; lakierować; malować; odrobina; włókno; zboże; ziarno
renk - رنگ other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.