Servistân - سروستان
The entry is a dictionary list for the word Servistân - سروستان
سروستان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ رْ وِ ] (اِ مرکب) از: سرو +
ستان (پسوند مکان). جای سرو. (از حاشیهٔ
برهان قاطع چ معین). سروزار. جایی باشد
که درخت سرو بسیار بود. (برهان) (رشیدی)
(آنندراج):
این نواها به گل از بلبل پردستان چیست
در سروستان ...
ستان (پسوند مکان). جای سرو. (از حاشیهٔ
برهان قاطع چ معین). سروزار. جایی باشد
که درخت سرو بسیار بود. (برهان) (رشیدی)
(آنندراج):
این نواها به گل از بلبل پردستان چیست
در سروستان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ رْ وِ ] (اِخ) پهلوی
«سرویستان». و بدانجا آثار قصری از عهد
ساسانی است. (از حاشیهٔ برهان قاطع چ
معین). نام قصبه ای است در ملک فارس.
(برهان). نام دهی است به فارس قصبه مانند
در میان شیراز و شهر ...
«سرویستان». و بدانجا آثار قصری از عهد
ساسانی است. (از حاشیهٔ برهان قاطع چ
معین). نام قصبه ای است در ملک فارس.
(برهان). نام دهی است به فارس قصبه مانند
در میان شیراز و شهر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ رْ وِ ] (اِخ) شهری است [ به
ناحیت میان کرمان ] میان سیرگان
[ سیرجان ] و بم. جایی سردسیر و هوای
درست و آبادان و با نعمت بسیار و آبهای
روان و مردم بسیار. (حدود ...
ناحیت میان کرمان ] میان سیرگان
[ سیرجان ] و بم. جایی سردسیر و هوای
درست و آبادان و با نعمت بسیار و آبهای
روان و مردم بسیار. (حدود ...