seba - سبا
The entry is a dictionary list for the word seba - سبا
سبا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) نام شهر بلقیس بنت هدهاد در
بلاد یمن و یمنع. (آنندراج) (منتهی الارب).
نام شهری است که بلقیس پادشاه آن شهر بود.
(برهان). نام شهر بلقیس که در نکاح حضرت
سلیمان علیه السلام آمده بود. و در ملک ...
بلاد یمن و یمنع. (آنندراج) (منتهی الارب).
نام شهری است که بلقیس پادشاه آن شهر بود.
(برهان). نام شهر بلقیس که در نکاح حضرت
سلیمان علیه السلام آمده بود. و در ملک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) لقب یشحب بن یعرب بن
قحطان بن هود النبی علیه السلام که نام او
عبدالشمس است یا عامر و اکثر قبایل یمن به
وی منتهی میشود. (منتهی الارب) (آنندراج).
نام مردی است که ده قبیله از قبایل ...
قحطان بن هود النبی علیه السلام که نام او
عبدالشمس است یا عامر و اکثر قبایل یمن به
وی منتهی میشود. (منتهی الارب) (آنندراج).
نام مردی است که ده قبیله از قبایل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) نام پدر عبداللََّه که منسوبند به
وی سبائیه از غُلاة شیعه که نسبت الوهیت
بحضرت علی بن ابی طالب کرم اللََّه وجهه
میکنند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب).
رجوع به سبائیه شود.
وی سبائیه از غُلاة شیعه که نسبت الوهیت
بحضرت علی بن ابی طالب کرم اللََّه وجهه
میکنند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب).
رجوع به سبائیه شود.
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
سَبَا
собир. ист. сабейцы (южные арабы) ; سبا بَلقيس ملكة ист. царица Савская Балкыс; * سبا تفرّقوا(ذهبوا) ايدى они рассеялись, разошлись в разные стороны