Evrenk - اورنگ
The entry is a dictionary list for the word Evrenk - اورنگ
اورنگ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ رَ ] (اِ) تخت پادشاهان. (انجمن
آرا) (برهان). تخت پادشاهی. (ناظم الاطباء)
(هفت قلزم). سریر و تخت. (آنندراج):
نهادند اورنگ بر پشت پیل
کشیدند شمشیر گردش دو میل.
نظامی (شرفنامه ص ۴۷۴).
بدو گفت بی تو نخواهم جهان
نه اورنگ ...
آرا) (برهان). تخت پادشاهی. (ناظم الاطباء)
(هفت قلزم). سریر و تخت. (آنندراج):
نهادند اورنگ بر پشت پیل
کشیدند شمشیر گردش دو میل.
نظامی (شرفنامه ص ۴۷۴).
بدو گفت بی تو نخواهم جهان
نه اورنگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ رَ ] (اِخ) نام شخصی که عاشق
گلچهره نامی بوده. (از ناظم الاطباء) (آنندراج)
(انجمن آرا):
اورنگ کو گلچهر کو نقش وفا و مهر کو
حالی من اندر عاشقی داو تمامی میزنم.
حافظ
گلچهره نامی بوده. (از ناظم الاطباء) (آنندراج)
(انجمن آرا):
اورنگ کو گلچهر کو نقش وفا و مهر کو
حالی من اندر عاشقی داو تمامی میزنم.
حافظ