Salimi - سالمی
The entry is a dictionary list for the word Salimi - سالمی
سالمی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (ص نسبی، اِ) دیناری است
منسوب به امیریلبغای سالمی. رجوع به کتاب
النقود ص ۷۱ و۱۴۷ شود.
منسوب به امیریلبغای سالمی. رجوع به کتاب
النقود ص ۷۱ و۱۴۷ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) مولانا... از مردم نیک
ملک عراق است، و در خراسان فضایل بسیار
کسب کرد. اول بشعر مشغول گردید و در آخر
بمعما و خط کوشید و اکثر سازها را خوب
نواخت و در موسیقی کارهای نیک ساخت.
هم ...
ملک عراق است، و در خراسان فضایل بسیار
کسب کرد. اول بشعر مشغول گردید و در آخر
بمعما و خط کوشید و اکثر سازها را خوب
نواخت و در موسیقی کارهای نیک ساخت.
هم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
خنازه بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع
در ۲هزارگزی جنوب شادگان و کنار راه
فرعی اتومبیل رو شادگان به ...
خنازه بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع
در ۲هزارگزی جنوب شادگان و کنار راه
فرعی اتومبیل رو شادگان به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابوعبداللََّه، احمدبن
محمدبن سالم. یکی از شیوخ طریقت در مئهٔ
ششم شاگرد سهل بن عبداللََّه تستری. مولد و
منشأ او شهر بصره است و ظاهراً در حدود
۲۸۰ وفات یافته است. رجوع به ابوعبداللََّه
شود.
محمدبن سالم. یکی از شیوخ طریقت در مئهٔ
ششم شاگرد سهل بن عبداللََّه تستری. مولد و
منشأ او شهر بصره است و ظاهراً در حدود
۲۸۰ وفات یافته است. رجوع به ابوعبداللََّه
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) (۱۳۳۲ هـ . ق.). ابومحمد
عبداللََّه ابن حمیدبن سلوم السالمی الاباضی.
فقیه متبحر. از چشم کور بود مولد و وفاتش
عمان است. او راست: ۱- جوهر النظام فی
علمی الادیان و الاحکام. ۲
عبداللََّه ابن حمیدبن سلوم السالمی الاباضی.
فقیه متبحر. از چشم کور بود مولد و وفاتش
عمان است. او راست: ۱- جوهر النظام فی
علمی الادیان و الاحکام. ۲
Salimi - سالمی other entries
Next Words