mihrap - مهراب
The entry is a dictionary list for the word mihrap - مهراب
مهراب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) نام پادشاه کابل، جد
مادری رستم، بدین توضیح که دختر وی
رودابه از سیندخت، زن دستان زال بود و
رستم از او بزاد:
من از دخت مهراب گریان شدم
چو بر آتش تیز بریان شدم.فردوسی.
تو را بویهٔ ...
مادری رستم، بدین توضیح که دختر وی
رودابه از سیندخت، زن دستان زال بود و
رستم از او بزاد:
من از دخت مهراب گریان شدم
چو بر آتش تیز بریان شدم.فردوسی.
تو را بویهٔ ...
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
qılqa(izah: (qıl + qa: yer bəlitən ək). (islamda kə'bə yönünə qurulan yuva).)
mihrap - مهراب other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.