minhal - منهال
The entry is a dictionary list for the word minhal - منهال
منهال Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (ع ص) مرد بسیار به خشم آور.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
(از ناظم الاطباء). || پشتهٔ بلند ریزان.
|| مرد بسیارعطا و نهایت در سخا. ||
(منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
(از ناظم الاطباء). || پشتهٔ بلند ریزان.
|| مرد بسیارعطا و نهایت در سخا. ||
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) فروریخته از خاک و
ریگ و جز آن. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). ریخته شده به روی پیمانه. (ناظم
الاطباء).
ریگ و جز آن. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). ریخته شده به روی پیمانه. (ناظم
الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن میمون عجلی. رئیس
فرقه ای از مشبهه که به نام او به منهالیه
مشهورند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
فرقه ای از مشبهه که به نام او به منهالیه
مشهورند. (یادداشت مرحوم دهخدا).