münbec - منج
The entry is a dictionary list for the word münbec - منج
منج Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
halâskâr; kurtarıcı
Arapça - Türkçe sözlük
I
مُنْجِ
kurtarıcı
Anlamı: kurtaran, halâskâr
II
مُنَجٍّ
halâskâr
Anlamı: kurtarıcı
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
منج: المَنْجُ: إِعرابُ المَنْك، وهو دخيل في العربية، وهو حَبٌّ إِذا أُكِلَ أَسْكَرَ آكِلَه وغَيَّرَ عقله؛ قال أَبو حنيفة: هو اللَّوْزُ الصِّغار، وقال مرة: المنج شجر لا ورق له، نباته قُضْبان خُضْر في خضرة البقل، سُلْبٌ عارِيةٌ يُتخذ منها السِّلالُ.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِ) هر زنبور را گویند عموماً.
(فرهنگ جهانگیری) (برهان). زنبور را
گویند. (آنندراج). زنبور و کبت. (ناظم
الاطباء).
- خرمنج؛ خرمگس. (فرهنگ رشیدی).
مگس بزرگ است که خرمگس گویند.
(آنندراج):
ای تو تبتی مشک و حسودت زرغنج ...
(فرهنگ جهانگیری) (برهان). زنبور را
گویند. (آنندراج). زنبور و کبت. (ناظم
الاطباء).
- خرمنج؛ خرمگس. (فرهنگ رشیدی).
مگس بزرگ است که خرمگس گویند.
(آنندراج):
ای تو تبتی مشک و حسودت زرغنج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِ) به معنی تخم باشد مطلقاً خواه
تخم گل و خواه تخم خربزه و غیر آن. (برهان)
(از ناظم الاطباء). رجوع به منج زراوشان
شود.
تخم گل و خواه تخم خربزه و غیر آن. (برهان)
(از ناظم الاطباء). رجوع به منج زراوشان
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (ص) چیز لس و سفت شده (مانند
چرم). (فرهنگ لغات عامیانهٔ جمال زاده).
چرم). (فرهنگ لغات عامیانهٔ جمال زاده).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِ) نام دارویی است که آن را ریوند
گویند. (برهان). ریوند. (ناظم الاطباء) (الفاظ
الأدویه). || معرب منگ هم هست که
درخت بزرالبنج باشد. (برهان). بنج. (تحفهٔ
حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه). در
قاموس «منج» معرب «منگ» ...
گویند. (برهان). ریوند. (ناظم الاطباء) (الفاظ
الأدویه). || معرب منگ هم هست که
درخت بزرالبنج باشد. (برهان). بنج. (تحفهٔ
حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه). در
قاموس «منج» معرب «منگ» ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع اِ) منگ . که دانه ای است مسکر
و معرب است. (منتهی الارب) (آنندراج).
معرب منگ فارسی و به معنی آن. (ناظم
الاطباء). معرب منگ فارسی و آن دانه ای
است که سکر آرد و ...
و معرب است. (منتهی الارب) (آنندراج).
معرب منگ فارسی و به معنی آن. (ناظم
الاطباء). معرب منگ فارسی و آن دانه ای
است که سکر آرد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ص) خرد و صغیر. فیروزآبادی در
کلمهٔ مجوس گوید: «مجوس بر وزن صبور نام
مردی بوده است با گوشهای خرد که دینی
نهاده و مردمان را بدان خواند و مجبوس
معرب منجگوش است». از گفتهٔ فیروزآبادی
چنین ...
کلمهٔ مجوس گوید: «مجوس بر وزن صبور نام
مردی بوده است با گوشهای خرد که دینی
نهاده و مردمان را بدان خواند و مجبوس
معرب منجگوش است». از گفتهٔ فیروزآبادی
چنین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع اِ) ماش سبز. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
(از دزی ج ۲ ص ۶۱۷).
(آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
(از دزی ج ۲ ص ۶۱۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِخ) نام دهی است از بوانات.
(برهان) (فرهنگ جهانگیری). قریه ای است
چهار فرسنگ و نیمی سوریان از بوانات.
(فارسنامهٔ ناصری). دهی از دهستان بوانات
است که در بخش بوانات سرچهان شهرستان
آباده واقع است و ۶۸۴ تن ...
(برهان) (فرهنگ جهانگیری). قریه ای است
چهار فرسنگ و نیمی سوریان از بوانات.
(فارسنامهٔ ناصری). دهی از دهستان بوانات
است که در بخش بوانات سرچهان شهرستان
آباده واقع است و ۶۸۴ تن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِخ) دهی از دهستان جانکی است
که در بخش لردگان شهرستان شهرکرد واقع
است و ۳۰۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱۰).
که در بخش لردگان شهرستان شهرکرد واقع
است و ۳۰۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱۰).
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُنَجّ (المُنَجّي), مُنْجٍ (المُنْجِي): مُخَلّص
rescuer, saver, savior, deliverer