mirmel - مرمل
The entry is a dictionary list for the word mirmel - مرمل
مرمل Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
kumlu
Arapça - Türkçe sözlük
مُرْمِل
kumlu
Anlamı: içinde kum bulunan
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ مَ ] (ع مص) به شتاب و «پویه»
دویدن و جنباندن هر دو دوش را. (منتهی
الارب). هَرولة، و از آن جمله است مرمل
طواف کنندهٔ بیت الحرام در مکه. (از اقرب
الموارد). رمل. رملان. و رجوع ...
دویدن و جنباندن هر دو دوش را. (منتهی
الارب). هَرولة، و از آن جمله است مرمل
طواف کنندهٔ بیت الحرام در مکه. (از اقرب
الموارد). رمل. رملان. و رجوع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ مَ ] (ع اِ) بند کوچک از آهن.
(منتهی الارب). قید صغیر. (اقرب الموارد).
(منتهی الارب). قید صغیر. (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ مِ ] (ع ص) نعت فاعلی از مصدر
ارمال. رجوع به ارمال شود. || کسی که زاد
و توشهٔ او به پایان رسیده باشد. (از اقرب
الموارد). || (اِ) شیر بیشه. ...
ارمال. رجوع به ارمال شود. || کسی که زاد
و توشهٔ او به پایان رسیده باشد. (از اقرب
الموارد). || (اِ) شیر بیشه. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ مَ ] (ع ص،اِ) نعت مفعولی از مصدر
ارمال. رجوع به ارمال شود. || تخت بافته
از رسن و مانند آن. (منتهی الارب).
ارمال. رجوع به ارمال شود. || تخت بافته
از رسن و مانند آن. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ رَمْ مِ ] (ع ص) نعت فاعلی از
مصدر ترمیل. رجوع به ترمیل شود. || (اِ)
شیر بیشه. (منتهی الارب). اسد. (اقرب
الموارد).
مصدر ترمیل. رجوع به ترمیل شود. || (اِ)
شیر بیشه. (منتهی الارب). اسد. (اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ رَمْ مَ ] (ع ص) نعت مفعولی از
مصدر ترمیل. رجوع به ترمیل شود.
|| خبیص مرمل؛ افروشه و خبیص که عصد
و لَتّ آن بسیار کرده باشند. (از منتهی الارب)
(از اقرب الموارد).
مصدر ترمیل. رجوع به ترمیل شود.
|| خبیص مرمل؛ افروشه و خبیص که عصد
و لَتّ آن بسیار کرده باشند. (از منتهی الارب)
(از اقرب الموارد).