redi - ردی
The entry is a dictionary list for the word redi - ردی
ردی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَدْیْ ] (ع مص) رَدَیان. جهجهان
رفتن یا بنوعی از رفتار میان رفتن و دویدن.
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج).
دویدن ستور. (تاج المصادر بیهقی).
|| جهجهان رفتن زاغ. || یک پا برداشته
با ...
رفتن یا بنوعی از رفتار میان رفتن و دویدن.
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج).
دویدن ستور. (تاج المصادر بیهقی).
|| جهجهان رفتن زاغ. || یک پا برداشته
با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (از ع، اِ) ممال رِدا. (یادداشت
مؤلف):
به اسب و جامهٔ نیکو چرا شدی مشغول
سخنْت نیکو باید نه طیلسان و ردی.
ناصرخسرو.
به بارگاهی کز فخر همتش جوید
ز ظل پردهٔ او دوش آفتاب ردی.
ابوالفرج رونی.
محرمان چون ردی از ...
مؤلف):
به اسب و جامهٔ نیکو چرا شدی مشغول
سخنْت نیکو باید نه طیلسان و ردی.
ناصرخسرو.
به بارگاهی کز فخر همتش جوید
ز ظل پردهٔ او دوش آفتاب ردی.
ابوالفرج رونی.
محرمان چون ردی از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ دا ] (ع اِ) جِ رَداة. (منتهی الارب)
(از اقرب الموارد). رجوع به رَداة شود.
(از اقرب الموارد). رجوع به رَداة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ دا ] (ع اِمص) هلاکی. ج، رَداة.
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از آنندراج)
(دهار): درپوشید رِدای رَدی ََ و درآمد در
عماری بلاء. (ترجمهٔ تاریخ یمینی
ص ۴۵۰).
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از آنندراج)
(دهار): درپوشید رِدای رَدی ََ و درآمد در
عماری بلاء. (ترجمهٔ تاریخ یمینی
ص ۴۵۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ دا ] (ع مص) هلاک گردیدن. (ناظم
الاطباء). هلاک شدن. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد) (مصادر اللغهٔ زوزنی) (ترجمان
القرآن چ دبیرسیاقی ص ۵۱) (دهار).
الاطباء). هلاک شدن. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد) (مصادر اللغهٔ زوزنی) (ترجمان
القرآن چ دبیرسیاقی ص ۵۱) (دهار).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ع ص) رَدٍ. رجل رَدٍ؛ مرد هالک.
(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ دی ی ] (ع ص) رَدی ء. بد و
بی قدر. (ناظم الاطباء). مقابل جَیّد. و بتشدید
دال مکسور خطاست. (آنندراج) (غیاث
اللغات). قبیح و بد، مقابل خوب. (یادداشت
مؤلف). نفایة. (دستوراللغة).
- ردی الطبع؛ ...
بی قدر. (ناظم الاطباء). مقابل جَیّد. و بتشدید
دال مکسور خطاست. (آنندراج) (غیاث
اللغات). قبیح و بد، مقابل خوب. (یادداشت
مؤلف). نفایة. (دستوراللغة).
- ردی الطبع؛ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دا ] (ع ص، اِ) زن مطلقه که به
خانهٔ پدر و مادر خود برگردد. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). زن مطلقه. (از اقرب
الموارد).
خانهٔ پدر و مادر خود برگردد. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). زن مطلقه. (از اقرب
الموارد).