Lihyân - لحیان
The entry is a dictionary list for the word Lihyân - لحیان
لحیان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ حْ ] (ع اِ) آب اندک. || گو که
سیل کنده باشد. (منتهی الارب). || نام
شکلی از شانزده شکل رمل به این صورت:
-ااا-
(آنندراج). ...
سیل کنده باشد. (منتهی الارب). || نام
شکلی از شانزده شکل رمل به این صورت:
-ااا-
(آنندراج). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ حْ ] (اِخ) مغاکی آب دار. یا گوی از
آن بنی ابوبکربن کلاب. (معجم البلدان).
آن بنی ابوبکربن کلاب. (معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ حْ ] (اِخ) پدر بطنی است و هو
لحیان بن هذیل بن مدرکةبن الیاس بن مضر.
(منتهی الارب). و اسامةبن عمرو الفقیه از
نسل اوست. (الاعلام زرکلی ج ۳).لحیان از
بنی هذیل اند. (تاریخ گزیده ص ۱۲۶).
لحیان بن هذیل بن مدرکةبن الیاس بن مضر.
(منتهی الارب). و اسامةبن عمرو الفقیه از
نسل اوست. (الاعلام زرکلی ج ۳).لحیان از
بنی هذیل اند. (تاریخ گزیده ص ۱۲۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ حْ ] (اِخ) نام کوشک نعمان در
حیرة. (منتهی الارب). ابیض نعمان. قصری که
نعمان به حیره داشت. حاتم طائی گوید:
و مازلت اسعی بین خصّ و دارة
و لحیان حتی خفتُ ان اتنصرا.
(معجم البلدان).
حیرة. (منتهی الارب). ابیض نعمان. قصری که
نعمان به حیره داشت. حاتم طائی گوید:
و مازلت اسعی بین خصّ و دارة
و لحیان حتی خفتُ ان اتنصرا.
(معجم البلدان).