leclac - لجلاج
The entry is a dictionary list for the word leclac - لجلاج
لجلاج Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ص) زبان گرفته که به عربی
الکن خوانند. (برهان). آنکه زبانش در سخن
بچسبد. (مهذب الاسماء). کسی که سخن
نادرست و غیر فصیح گوید. (جهانگیری).
|| مرد متردّد خاطر. (برهان).
الکن خوانند. (برهان). آنکه زبانش در سخن
بچسبد. (مهذب الاسماء). کسی که سخن
نادرست و غیر فصیح گوید. (جهانگیری).
|| مرد متردّد خاطر. (برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِ) به اصطلاح کیمیاگران
سیماب و زیبق پاک و صاف باشد و به این
معنی هم لجاج خوانندش نه لجلاج واللََّه اعلم.
(برهان). به اصطلاح اکسیریان زیبق صاف و
پاک را گویند. (جهانگیری) (شاید صورتی از
رجراج باشد). رجوع ...
سیماب و زیبق پاک و صاف باشد و به این
معنی هم لجاج خوانندش نه لجلاج واللََّه اعلم.
(برهان). به اصطلاح اکسیریان زیبق صاف و
پاک را گویند. (جهانگیری) (شاید صورتی از
رجراج باشد). رجوع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِخ) مقامری مثلی. نام
قماربازی است که به لیلاج اشتهار دارد.
(جهانگیری). صاحب برهان ذیل لغت لجلاج
گوید. لجلاج بر وزن و معنی لیلاج است که
مرشد و پیر قماربازان باشد و بعضی گویند نام
شخصی است ...
قماربازی است که به لیلاج اشتهار دارد.
(جهانگیری). صاحب برهان ذیل لغت لجلاج
گوید. لجلاج بر وزن و معنی لیلاج است که
مرشد و پیر قماربازان باشد و بعضی گویند نام
شخصی است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِخ) (الـ ...) ابن الحصین الذبیانی
احمدبن ثعلبة. قال الآمدی کان احدالفرسان
فی الجاهلیة و ادرک الاسلام. (الاصابة ج ۶
ص ۱۱).
احمدبن ثعلبة. قال الآمدی کان احدالفرسان
فی الجاهلیة و ادرک الاسلام. (الاصابة ج ۶
ص ۱۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِخ) (الـ ...) ابن حکیم السلمی
اخوالجحاف. ذکره ابن مندة و قال له صحبة.
(الاصابه ج ۶ ص ۶).
اخوالجحاف. ذکره ابن مندة و قال له صحبة.
(الاصابه ج ۶ ص ۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِخ) ابوالفرج محمدبن عبیداللََّه.
مقامر و شطرنجی معروف که به تصحیف او را
لیلاج نیز گویند. و او به شیراز نزد عضدالدولة
بود و ابن ندیم گوید او را بدیدم و او به شیراز
در سال سیصدوشصت و اندی درگذشت. ...
مقامر و شطرنجی معروف که به تصحیف او را
لیلاج نیز گویند. و او به شیراز نزد عضدالدولة
بود و ابن ندیم گوید او را بدیدم و او به شیراز
در سال سیصدوشصت و اندی درگذشت. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِخ) الحارثی. الذی قفأعین
عامربن الطفیل یوم فیف الریح. (عقدالفرید ج
۳ ص ۳۴۵).
عامربن الطفیل یوم فیف الریح. (عقدالفرید ج
۳ ص ۳۴۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِخ) (الـ ...) العامری والد خالد.
قال البخاری له صحبة. و اورد فی التاریخ
والسیاق له و فی الادب المفرد و ابوداود
والنسائی فی الکبری من طریق محمدبن
عبداللََّه الشعیثی عن سلمةبن عبداللََّه الجهنی
عن خالدبن اللجلاج عن ...
قال البخاری له صحبة. و اورد فی التاریخ
والسیاق له و فی الادب المفرد و ابوداود
والنسائی فی الکبری من طریق محمدبن
عبداللََّه الشعیثی عن سلمةبن عبداللََّه الجهنی
عن خالدبن اللجلاج عن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِخ) (الـ ...) الغطفانی. اخرج
ابوالعباس سراج فی تاریخه و الخطیب فی
المتفق من مشیخة شیخه یعقوب بن سفیان فی
ترجمة شیخه محمدبن ابی اسامة الحلبی عن
قیس: سمعت عبدالرحمن بن العلاءبن اللجلاج
عن ابیه عن ...
ابوالعباس سراج فی تاریخه و الخطیب فی
المتفق من مشیخة شیخه یعقوب بن سفیان فی
ترجمة شیخه محمدبن ابی اسامة الحلبی عن
قیس: سمعت عبدالرحمن بن العلاءبن اللجلاج
عن ابیه عن ...