leblebü - لبلبو
The entry is a dictionary list for the word leblebü - لبلبو
لبلبو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ لَ ] (اِ) لبو. چغندر پخته را گویند که
با کشک و سیر(؟) بخورند. (برهان). چغندری
که بپزند و در بازارها فروشند و گاهی به
کشک و سیر(؟) خورند:
چه برد طفل از لبش که بود مست ...
با کشک و سیر(؟) بخورند. (برهان). چغندری
که بپزند و در بازارها فروشند و گاهی به
کشک و سیر(؟) خورند:
چه برد طفل از لبش که بود مست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ لُ ] (اِ) هرزه. هرزگی :
من کلاهی داشتم از لبلبو گم شد ز من
در میان دفتر سلطان سلیمان یافتم.
حقیقت معنی بیت فوق از جواهر الاسرار
شیخ آذری معلوم شود. (آنندراج). کلاه «لقد
خلقنا الانسان من احسن تقویم» ...
من کلاهی داشتم از لبلبو گم شد ز من
در میان دفتر سلطان سلیمان یافتم.
حقیقت معنی بیت فوق از جواهر الاسرار
شیخ آذری معلوم شود. (آنندراج). کلاه «لقد
خلقنا الانسان من احسن تقویم» ...