kılun - قلون
The entry is a dictionary list for the word kılun - قلون
قلون Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (ع اِ) جِ قُلَة. (اقرب الموارد)
(منتهی الارب). رجوع به قلة شود.
(منتهی الارب). رجوع به قلة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ ] (ع اِ) جِ قُلَه. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد). رجوع به قلة شود.
(اقرب الموارد). رجوع به قلة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (اِخ) نام سرداری ترک و چینی.
(فرهنگ لغات شاهنامه). نام غلامی ترک که
به فرمان خرداد برزین، بهرام چوبینه را به
کارد بکشت. (یادداشت مؤلف):
بفرمود تا نزد او شد قلون
ز ترکان دلیری گوی پرفسون.فردوسی.
بتنگی دل ...
(فرهنگ لغات شاهنامه). نام غلامی ترک که
به فرمان خرداد برزین، بهرام چوبینه را به
کارد بکشت. (یادداشت مؤلف):
بفرمود تا نزد او شد قلون
ز ترکان دلیری گوی پرفسون.فردوسی.
بتنگی دل ...